سیرهی نبوی, در برابر, خشونتطلبی است
نویسنده: عبدالقادر نیازی
در روزگاری که از هر سو دست به دست هم دادهاند تا اسلام را یک دین انسانستیز، خشن و خونبار جلوه دهند و در این میان گروههای تکفیری و در رأس آنها داعش، القاعده و طالبان، به نام و با سوء استفاده کردن و ابزاری کردن دین برای کشتار آدمیان، پیشتاز این بدنامی گشتهاند، سزاوار است که مسلمانان متعهّد و اسلامشناسان، مروری دوباره دربارهی سیره و سنّت مبارک نبیّ مکرّم اسلام -صلّی الله عليه وعلى آله وسلّم- داشته باشند.
همه ی ما میدانیم و باید اذعان کرد که در میان نوابغ بشری، مصلحان اجتماعی و رهبران الهی، کمتر کسی را میتوان یافت که همچون پیامبر گرامی اسلام تاریخی مشخّص و شفّاف داشته باشد. روایتهای اسلامشناسان برجستهی غرب و شرق و پژوهشگران بیغلّ و غش و آیات متعدّد در مورد سیرهی رسول الله -صلّى الله عليه وعلى آله وسلّم – و زندگی مبارک ایشان در همهی ابعاد، دالّ بر این مدّعاست.
پیش از هر چیز باید یادآوری کنیم که پیامبران بزرگ الهی همگی دارای اصول مشترک اخلاقی و شخصیتی هستند که در قرآنکریم به آنها اشاره شده است؛ از میان این صفات میتوان به نصح و خیرخواهی، مهرورزی و شفقت بر خلق، مجاهدت با نفس و… اشاره نمود. آنان برای زدودن دردها و رنجهای اجتنابناپذیر و دفع بلاهای اجتماعی که آدمیان در طول اعصار گرفتار آن بودهاند و هستند تا آنجا که ممکن است، تلاشی مضاعف و ستودنی داشتهاند: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ» (الأنبياء: ۱۰۷)، (ای پیغمبر!) ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستادهایم. و یا آیهی ۶۴ سورهی مبارکهی نساء میفرماید: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا» اگر آنان هنگامیکه به خویشتن ستم میکردند نزد تو میآمدند و از خداوند طلب آمرزش میکردند و پیامبر برایشان طلب آمرزش میکرد خداوند را توبهپذیر و مهربان مییافتند.
طبعاً کسی که بخواهد بین خدا و مردم واسط رحمت باشد و همگان را به زندگی رحیمانه و مصلحانه دعوت نماید، خود سرشار از محبّت، رحمت و الفت می باشد. به خاطر همین ویژگی پیامبر بود که خداوند متعال او را با اخلاقش تعریف میکند: «وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ» (القلم: ۴): (ای رسول، تو بر اخلاقی بزرگ استواری.) همچنانکه در روایات متعدّد نیز از برخورد پیامبر با مردم این چنین یاد میشود: «کان دائم البشر، سهل الخلق، ليّن الجانب، ليس بفظّ و لاغيظ: «گشادهرو، خوشاخلاقی نرمخو بود نه خشن و درشتخور.»
از اصول شخصیت مبارک رسول اکرم، مدارا و تساهل با مردم بود طوری که با این صفت توانست در مردم تحوّلی بنیادین ایجاد کند. «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»(آل عمران: ۱۵۹)؛ ز پرتو رحمت الهی است که تو با آنان (که سر از خط فرمان کشیده بودند) نرمش نمودی. و اگر درشتخوی و سنگدل بودی از پیرامون تو پراکنده میشدند. پس از آنان در گذر و برایشان طلب آمرزش نما و در کارها با آنان مشورت و رایزنی کن. و هنگامی که (پس از شور و تبادل آراء) تصمیم به انجام کاری گرفتی (قاطعانه دست به کار شو و) بر خدا توکّل کن؛ چرا که خدا توکّلکنندگان را دوست میدارد.
نکتهی مهّم اینجاست که پیامبری که بعضاً او را جنگجو معرفی میکنند از طرف خداوند مأمور میشود که علاوه بر گذشت از مخالفاناش، با آنان مشورت کند. بارها فرمود که من از طرف خداوند مأمور مدارا با مردم هستم، همچنانکه مأمور اقامهی سایر فریضهها هستم: «إن الله أمرني بمداراة الناس كما أمرنی بإقامة الفرائض». اخلاق پیامبر از قرآن جدا نبود و بنا به فرمودهی ام المؤمنین عائشه (رض)، اخلاق ایشان خود قرآن بود. نمیشد که قرآن چیزی بگوید و رسولاکرم، طور دیگری عمل کند، بلکه گفتار، کردار و تأیید ایشان، مبین و ترجمان عملی قرآن است.
باید اضافه کرد که رحمت، مغفرت و مدارای پیامبر نه تنها سیرهی شخصی نبود، بلکه دامنهی سیرهی سیاسی آن ذات مبارک را نیز در برگرفته بود. آنچنان که علی بن ابیطالب(رض) خلیفهی راشد و تربیت یافتهی مکتب پیامبر(ص) میفرماید: «اصل سیاست به کار بردن رفق و مدارا است.» یا صحابی جلیلالقدر، انس بن مالک درباره ی برخورد پیامبر میگوید که پیامبر این چنین فرمود: هر کسی که از رفق و مدارا بیبهره باشد از هر گونه خیری بیبهره است. به خاطر همین موضوع بود که پیامبر دائم میفرمود: خدایا امّت مرا ببخش.
مدارای پیامبر تنها با یارانش نبود. ایشان با مخالفان جدّی خویش که سالها او را موزد اذیّت قرار داده بودند چنین برخوردی داشت، آنچنان که روز فتح مکّه فرمودند: «اليوم يوم المرحمة: امروز روز رحمت و مهربانی است.» هنگامی که مردم که در انتظار بودند که پیامبر جواب نامهربانیهای آنان را چه خواهد داد، پیامبر فرمود: ای قریشیان با شما چکار کنم؟ چه تصوّری از من دارید؟ گفتند: تو برادر بزرگوار مایی، پیامبر فرمود اذهبوا أنتم الطلقاء: بروید که همگی شما آزادید.
همچنانکه روایات اسلامی، مورّخان و خاورشناسان اذعان میکنند، پیامبر گرامی هرگز از این اصول اخلاقی عدول نکرد و همیشه مردم را به نفی خشونت و مدارا با یکدیگر دعوت میکرد: «الرِّفقُ يُمنٌ وَالخَرقٌ شُؤمٌ/ مدارا و نرمی خجسته و مبارک است و درشتی و خشونت نحوست میآورد.»
اصول اخلاقی دیگری که در سیرهی مبارک ایشان وجود داشت «شرح صدر» است که در میان همهی پیامبران الهی مشترک است. شرح صدر به معنای تحمل کردن گفتار و کردار مخالفان خود میباشد.
«أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»(الشرح: ۱)؛ آیا ما سينه تو را نگشودیم (و دلت را از بند غم حیرت رها نساختیم، و تاب تحمّل نابسامانیهای محیط جاهلیّت و سختیهای مسؤولیّت بزرگ نبوّت را به تو عطاء نکردیم؟)
بخاطر همین منش صلحجویانه بود که خداوند دستور میدهد در برابر, مخالفانت و گفتههای آنان استقامت کن «وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا»(مزمل: ۱۰) و با بهترین وجه ممکن جوابشان را بده: «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ»
در جنگ احد که رسول خدا وضع اسفناک عمویش حمزه را دید که مشرکان پهلویش را دریده و قلبش را بیرون آورده و بدنش را مثله کرده بودند خداوند فرمود: «وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ» (النحل: ۱۲۶)؛ (ای مسلمانان!) هرگاه خواستید مجازات کنید (کسانی را که به حقوق شما تعدّی و تجاوز کردهاند)، تنها بدان اندازه مجازات کنید و کیفر دهید که دربارهی شما روا شده است (و از حدّ آن فراتر نروید و بر مگذرید) و اگر شکیبائی پیشه ساختید (و به خاطر خدا مجازات نکردید و کیفر ندادید) حتماً شکیبائی برای شکیبایان (حقپرستی چون شما که از دل فرمان نمیبرید و به راهنمائی یزدان گوش فرا میدارید، در دنیا و آخرت) بهتر خواهد بود. همچنانکه بعد از فتح مکه درباره قاتل عمویش حمزه صبر و شکیبایی کرد و فرمود: هیچگاه قاتل را نبینم و این تنها مجازاتی بود که پیامبر در مورد قاتل عموی نازنینش حمزه اعمال کرد.
آیا چنین پیامبری میتواند جنگجو و خشونتطلب باشد؟ کسانی که تهمت جنگجویی و خشونت را به اسلام و پیامبر گرامیاش(ص) میزنند بدون شک از اغلب آیات قرآنی بیاطلّاعاند و تاریخ اسلام را یا مطالعه نکردهاند یا با عناد و کینهورزی آن را دنبال میکنند. چون اصول و مبادی اسلام و سیرهی صلحجویانه و آشتیخواهانهی پیامبر مکرم اسلام منفعت آنان را زیر سؤال میبرد و به چالش میکشاند. بدون شکّ در هیچ کجای تاریخ چنین خصوصیاتی را غیر از پیغمبر از کس دیگری سراغ نداریم. آن حضرت در مدینه و مکّه هیچگاه در صدد تغییر عقاید دینی دیگری از طریق اکراه، اجبار و تحميل برنیامد و همه را بر دین خود آزاد گذاشت. آنچه برای ایشان در درجهی اوّل اهمّیّت قرار داشت معرّفی اسلام به عنوان دینی صلح جو و عالی از تهدید، توهین و تحقیر بود. در بستر تفکّر پیامبر گرامی تمامی فِرَق و پیروان ادیان دیگر در کنار هم به زندگی مسالمتآمیز پرداختند طوری که قانون اعمال شده بر مدینه در آن روزگار، از طرف بسیاری از اسلامشناسان و مستشرقان به اوّلین قانون اساسی مکتوب در جهان یاد شده است. قانونی که شهر مدینه را برای مسلمان و نامسلمان به یک شهر ایده آل و آرمانی تبدیل کرد.
با مراجعه به تاریخ اسلام میتوان دریافت که پیامبر نه دنبال جنگ، خونریزی، خشونت و توهین به ادیان و مذاهب دیگر بود، نه هدفش تحمیل دین خود بر دیگران بود، بلکه میخواست که با تشکیل یک دولت عادلانه و ضدّ ستم، قلوب انسانها را به یکتاپرستی دعوت نماید نه مجبور کند. در جامعهای که پیامبر پایهریزی کرد دو مسئلهی مهّم وجود داشت که نباید از آنها غافر بود: ۱- ایجاد امنیّتی پایدار ۲- برقراری نوعی عدالت اجتماعی و اقامهی قسط مادّی و معنوی که هر کس، سهم و بهرهی خویش را از حقوق اساسی و نیازهای اوّلیّه و ثانویّهاش برگیرد تا بتواند در مسیر رشد و تزکّی در جهت رسیدن به کمال مقدّر و نیل به رضوان الهی تلاشی روزافزون داشته باشد، از این دو امر مهمّ در قرآنکریم به رفع گرسنگی و ستردن خوف و امیت بخشی تعبیر شده است.
جای بسی تأمّل است که چرا غرب علی رغم وجود شواهد، قرائن و ادلّهی مسلّم و انکارناپذیر تاریخی مبنی بر وجود آموزههای انسان دوستانه، رحم، شفقت و خیرخواهی اسلام و پیامبر گرامی آن، عالماً و عامداً سعی میکنند که اسلام را دینی خشن و پیامبر آن سراجمنیر را جنگ طلب و خشن معرّفی کند؟ پاسخ به این پرسش، به معمّای ایجاد خلق الساعهی گروههای افراطی و خشونتگرا در جهان اسلام و سوء استفادهی صاحبان منافع در جهان اسلام پاسخی قانعکننده و مکفی خواهد داد.
عبدالقادر نیازی کارشناسی روانشناسی، نویسنده و شاعر و دارای چهار جلد کتاب شعر در دست انتشار به زبان کردی
تابش...
ما را در سایت تابش دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : علی تابش xn--mgbce6b بازدید : 170 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 14:24