جایگاه زن در اسلام (۲)

ساخت وبلاگ

جایگاه زن در اسلام (۲)

دکتر جمال بدوی

ترجمه: علی اکبر خوشنو

دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات ترجمه

۱٫    بُعداجتماعی

  •   زن به عنوان یک کودک و یک بزرگسال

برخلاف پذیرش اجتماعی برخی از قبیله‌های عرب در زنده به گور کردن دختران، قرآن انجام اینچنین رسمی را نهی می‌کند و آن را مثل دیگر قتل‌ها نوعی جرم می‌داند. «چو پرسند زان دخترك زنده به‏گور (۸) به كدامين گناه كشته شده است[۹]» (۱)

قرآن برای انتقاد از نگرش اینچنین والدینی که فرزندان دختر خود را طرد می‌کنند، می‌گوید:

«و هر گاه يكى از آنان را به دختر مژده آورند چهره‏اش سياه مى‏گردد در حالى كه خشم [و اندوه] خود را فرو مى‏خورد (۵۸) از بدى آنچه بدو بشارت داده شده از قبيله [خود] روى مى‏پوشاند آيا او را با خوارى نگاه دارد يا در خاك پنهانش كند وه چه بد داورى مى‏كنند (۵۹)» [۲]اسلامجدای از نجات زندگی دختران، بدین دلیل که ممکن است آن‌ها بعدها دچار بی‌عدالتی و نابرابری شوند، خواستار رفتاری مناسب و همراه با مهربانی با آنهاست:

«هرکس دختری داشته باشد و او را زنده به گور نکند، به او بی‌احترامی نکند، و پسرش را بر او برتری ندهد، خداوند چنین شخصی را وارد بهشت می‌کند.»[۳] «هرکس دو دخترش را تا زمانی که به سن بلوغ می‌رسند، حمایت کند، من و او روز  قیامت این‌گونه وارد می‌شویم (و پیامبرﷺ به دو انگشتش که در کنار هم بودند اشاره کرد).

حدیث مشابهی هم اینگونه در باره‌ی حمایت و مراقبت از دو خواهر اشاره می‌کند. [۴] تفاوتی بین حق زن‌ها و مردها برای کسب دانشوجود ندارد. حضرت محمد ﷺ می‌فرماید:

«کسب دانش برای هر مسلمانی واجب است.» [۵]در اینجا کلمه‌ی مسلمان هم زنان و هم مردان را شامل می‌شود.

   •   زن به عنوان همسر

قرآن صراحتا اظهار می‌کند که ازدواج بین دو نیمه‌ی اجتماع به اشتراک گذاشته می‌شود و اهدافش علاوه بر جاودانه ساختن زندگی انسانی، سلامت عاطفی و توازن معنوی است. پایه‌های آن عشق و محبت است.

در میان تأثیرگذارترین آیه‌های قرآن درباره‌ی ازدواج، آیه‌ی زیر است.

«از نشانه‏هاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدان‌ها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مى‏انديشند قطعا نشانه‏هايى است» [۶]

براساس شریعت اسلام، نمی‌توان زنان را بدون رضایت وادار به ازدواج کرد. ابن عباس روایت می‌کند که دختری نزد پیامبر خدا، محمد (ص) آمد و گفت که پدرش او را بدون رضایتش مجبور به ازدواج کرده است. پیامبر خدا به این دختر حق… (انتخاب بین قبول یا رد ازدواج) داد.[۷] در روایت دیگری آمده است که آن دختر گفت: «درحقیقت من این ازدواج را می‌پذیرم اما میخواستم زن‌ها بدانند که والدین حق ندارند (آن‌ها را به زور شوهر دهند). [۸]

علاوه بر تمامی قید و شرط های دیگری که برای محافظت از زن ذکر شد، این مسئله بصورتی خاص برای زن حکم شده که او نسبت به مهریه، هدیه‌ی ازدواجش، حق کامل دارد؛ هدیه‌ای که از سوی شوهرش به او پیشکش شده و در سند ازدواج وارد شده و البته اینچنین مالکیتی به برادر و یا پدرش قابل انتقال نیست. مفهوم مهریه در اسلام به عنوان مبلغ واقعی و نمادین زن آنگونه که در فرهنگ‌های مشخصی بدین شکل بوده، نیست، بلکه هدیه ایست که نماد عشق و محبت است.

قوانین زندگی زناشویی در اسلام روشن و واضح و هماهنگ با طبیعت حقیقی انسان است. با درنظر گرفتن ترکیب فیزیولوژیکی و روحی مرد و زن، هر دو نسبت به یکدیگر حقوق و مطالبات برابر دارند، مگر در یک مسئولیت که آن هم مسئله‌ی مدیریت است. این مسئله در هر زندگی جمعی بصورت طبیعی وجود دارد و با طبیعت مرد سازگار است.

قرآن می‌فرماید:

«… و مانند همان [وظايفى] كه بر عهده زنان است به طور شايسته به نفع آنان [بر عهده مردان] است و مردان بر آنان درجه برترى دارند…» [۹]

این درجه، قوّامه (پشتیبانی و حفاظت) نام دارد. این مفهوم به تفاوت طبیعی جنس زن و مرد اشاره می‌کند که جنسیت ضعیف‌تر را تحت محافظت خود قرار می‌دهد و البته این مفهوم در مقابل قانون به عنوان برتری و مزیت قلمداد نمی‌شود و البته نقش مدیریتی مرد در قبال خانواده‌اش به معنای دیکتاتوری شوهر بر همسرش نیست. اسلام بر اهمیت مشورت و توافق دوطرفه در تصمیمات تاکید دارد. قرآن مثالی به این شکل می‌آورد:

«… اگر [پدر و مادر] بخواهند با رضايت و صلاح‌ديد يكديگر كودك را [زودتر] از شير بازگيرند گناهى بر آن دو نيست …» [۱۰]

حقی که قرآن و پیامبر ﷺ بر آن تاکید داشته‌اند و فراتر از حقوق اولیه‌ی زن است، رفتار و مصاحبت مهربانانه با آنهاست. قرآن در این باره می‌فرماید:

«…  و با آنها بشايستگى رفتار كنيد و اگر از آنان خوشتان نيامد پس چه بسا چيزى را خوش نمى‏داريد و خدا در آن مصلحت فراوان قرار مى‏دهد.» [۱۱]

حضرت محمد ﷺ فرمود: «بهترین شما کسی است که برای خانواده‌اش بهترین باشد، و من بهترین شما در امر خانواده‌ام هستم.»

«کامل ترین مومنان خوش رفتارترین شماست، و بهترین شما کسانی هستند که نسبت به همسرانشان بهترین هستند.» [۱۲]

بدانید که بسیاری از زنان نزد همسران پیامبر می‌آمدند و از همسرانشان شکایت می‌کردند (زیرا از سوی شوهرانشان مورد اذیت قرار می‌گرفتند). «آن شوهران، بهترین شما نیستند».

پس از اینکه حق زن برای تصمیم در امر ازدواج مشخص شد، حقش برای پایان دادن به ازدواج ناموفق نیز معین شده است. اما بمنظور استحکام بخشیدن به بنیان خانواده، مردان و زنانی که بدنبال طلاق هستند، می بایست مراحل مشخص و دوره های معینی را طی کنند. زنان با توجه به ماهیت احساسی‌تر خود باید دلیل خوبی برای دادخواست طلاق به قاضی ارئه کنند. زن ها هم مانند مردها می توانند بدون مراجعه به دادگاه شوهر خود را طلاق دهند و این زمانیست که سند ازدواج این اجازه را به او بدهد. بصورت جزیی‌تر برخی از جنبه های شریعت درباره‌ی ازدواج و طلاق جذاب بوده و بررسی مجزای آن ها ارزشمند است.

هنگامی که ادامه ی زندگی مشترک به هر دلیلی امکان پذیر نباشد، مردان همچنان به این فکر هستند که پایان این زندگی مشترک خوشایند باشد.

قرآن درباره ی اینچنین مواردی می فرماید:

«و چون آنان را طلاق گفتيد و به پايان عده خويش رسيدند پس بخوبى نگاهشان داريد يا بخوبى آزادشان كنيد و[لى] آنان را براى [آزار و] زيان رساندن [به ايشان] نگاه مداريد تا [به حقوقشان] تعدى كنيد…» [۱۳]

  •   به عنوان مادر

اسلام محبت به والدین را در کنار پرستیدن خداوند قرار داده است. «و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش كرديم مادرش به او باردار شد سستى بر روى سستى…» [۱۴]

علاوه براین توصیه‌های بخصوصی برای رفتار با مادران دارد: «و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد…» [۱۵]

«مردی نزد پیامبر خدا آمد و پرسید: ای پیامبر خدا،چه کسی ارزش دارد من بهترین رفتار را با او داشته باشم؟پیامبر پاسخ داد: مادرت. سپس آن مرد گفت دیگر چه کسی؟ پیامبر پاسخ داد: مادرت. مرد پرسید خوب بعد از آن چه کسی؟ تنها بعد از آن موقع بود که پیامبر گفت: پدرت.» [۱۶]

یکی از گفته های مشهور پیامبر این است که «بهشت زیر پای مادران است»[۱۷]« این شخص بخشنده ( در رفتار است که) با زنان خوب است و این شخص بدخو است که به زنان توهین می کند».

۳-  بُعداقتصادی

اسلام حقی را برای زن قرار داد که چه در زمان پیش از اسلام و چه بعد از آن (حتی تا اواخر قرن گذشته) از آن محروم بودند و آن حق مالکیت شخصی زن بود. براساس شریعت اسلام، حق زن در رابطه با پول، اموال غیرمنقول و یا دیگر دارایی هایش کاملاً شناخته شده است و این حق چه آن زن مجرد باشد و چه متأهل، هیچ تغییری نمی کند. او تمام حقوقش را برای خرید، فروش، رهن یا اجاره ی هر یک و یا تمامی دارایی هایش در اختیار دارد و در هیچ جای قانون ذکر نشده که زن بخاطر جنسیتش، کوچک تر و کم ارزش تر از مرد است. لازم به ذکر است که این چنین حقوقی، هم برای اموالی که پیش از ازدواج بدست آورده و هم اموالی که پس ازآن بدست می آورد، واقع می شود.

با توجه به حق زن برای جستجوی شغل، ابتدا لازم است گفته شود که اسلام نقش زن رادرجامعه به عنوان نقش مادر و همسر که نقشی بسیار مقدس و ضروری است، قلمداد می کند. خدمتکاران و پرستاران کودک نمی توانند جای مادر را به عنوان آموزنده ی درستکاری، و تربیت کننده ی کودکانی بدون پیچیدگی روحی و با پرورش صحیح بگیرند. اینچنین نقش ضروری و شریفی که بصورت گسترده ای آینده ی جوامع را شکل می دهد، نمی تواند به عنوان اعمال «پوچ و بیهوده» در نظر گرفته شود.

اما در اسلام برای منع زن از کار کردن در خارج از خانه در هنگام ضرورت، بخصوص زمانی که کار مورد نظر متناسب با طبیعت زنانه ی اوست و جامعه به آن کار بسیار نیاز دارد، هیچگونه حکمی وجود ندارد. نمونه هایی از این شغل ها پرستاری، معلمی (بخصوص برای بچه ها)، و پزشکی هستند. علاوه براین برای استفاده از استعداد استثنایی زنان در هر رشته ای، هیچ محدودیتی وجود ندارد. حتی در مورد مقام قضاوت، که شاید نگرشی شک برانگیز درباره ی تناسب زنان در این مقام به خاطر طبیعت احساسی تر آن ها وجود دارد، می بینیم که متفکران اولیه ی اسلام مانند ابوحنیفه و طبری بر این عقیده بودند که هیچ مشکلی در این رابطه وجود ندارد.

اسلام همچنین حق وراثت را به زن برگردانده است و این مسئله پس از آن بود که خود زن در برخی از فرهنگ ها به عنوان کالای وراثتی تلقی می شد. سهم او از ارث کاملا به خودش تعلق دارد و هیچ کس مثل پدر و یا شوهرش نمی تواند نسبت به آن ادعایی داشته باشد.

« براى مردان از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان [آنان] بر جاى گذاشته‏اند سهمى است و براى زنان [نيز] از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان [آنان] بر جاى گذاشته‏اند سهمى [خواهد بود] خواه آن [مال] كم باشد يا زياد نصيب هر كس مفروض شده است.»[۱]

سهم زن در اکثر موارد نصف سهم مرد است، اما این موضوع هیچگونه دلالتی بر این مسئله ندارد که ارزش او نصف ارزش مرد است! به نظر می رسد  پس از ارائه ی شواهد قاطع درباره ی رفتار عادلانه با زن در شریعت اسلام، استنباط چنین مسئله ای با توجه به مسائلی که در صفحات قبل ذکر شد متناقض باشد. براساس شریعت اسلامی این نوع تغییرات در حقوق وراثتی تنها با تغییرات موجود در مسئولیت های اقتصادی مرد و زن منطبق است.

مرد در اسلام کاملا مسئول حفظ و صیانت هسرش، فرزندانش، و در برخی موارد بستگان نیازمندش، بخصوص زن ها است. در این مسئولیت، نه بخاطر ثروت همسر مرد و نه بخاطر دسترسی او به هرنوع درآمد شخصی که از کار، اجاره، سود، و یا هر ابزار قانونی دیگری کسب کرده هیچگونه اعواجی صورت نمی گیرد و از مقدار آن هم کم نمی شود.

از سوی دیگر، زن از لحاظ اقتصادی بسیار محفوظ است  و ادعا های بسیار کمی نسبت به دارایی هایش می شود. دارایی های پیش از ازدواج زن به شوهرش منتقل نمی شود و او حتی نام خانوادگی اش را هم حفظ می  کند. او مجبور نیست دارایی هایش برای مخارج خانواده ی پدریش و یا پس از ازدواج درآمد هایش را به این منظور برای خانواده ی خود خرج کند. او حقی بنام «مهر» دارد که در زمان ازدواج از شوهرش دریافت می کند. اگر طلاق بگیرد از شوهر پیشین خود نفقه دریافت می کند.

بررسی قانون ارث در چارچوب کلی شریعت اسلام نه تنها عدالت بلکه مقدار بسیار زیادی شفقت و مهربانی را نشان می دهد.

۴- بُعدسیاسی

هر گونه تحقیق منصفانه ای در آموزه های اسلام و تاریخ تمدن اسلامی، مطمئناً درباره ی برابری زن با مرد در ارتباط با مسئله ای که امروزه آن را «حقوق سیاسی» می نامیم، شواهد روشنی پیدا می کند.

این حقوق شامل حق انتخاب و همچنین نامزدی منصب های سیاسی می شود. اسلام همچنین به زن این حق را می دهد که در امور عمومی نیز شرکت کند. می توانیم در قرآن و همچنین در تاریخ اسلام نمونه هایی از زنان را ببینیم که در مباحث جدی شرکت داشته اند و حتی با خود پیامبر (ص) هم وارد مباحثه شده اند.[۲]

در زمان خلافت عمر بن خطاب ، زنی در مسجد با او بحث کرد، نظرش را ثابت کرد و باعث شد عمر (رض) در حضور مردم اقرار کند: «این زن درست می گوید و عمر اشتباه می کند.»

اگرچه که در قرآن چنین مسئله ای ذکر نشده، حدیثی از پیامبر(ص) اینگونه تشریح شده که او زنان را برای مقام ریاست دولت نامناسب می داند. این حدیث در کل اینگونه ترجمه می شود: «مردم به سعادت نمی رسند اگر اجازه دهند زنی رهبر آن ها شود.» اما این محدودیت هیچ ارتباطی با شأن و مقام زن و یا حقوقش ندارد بلکه به ساختار جسمی و روحی مرد و زن مربوط می شود.

براساس اسلام، رییس دولت شخصیت بی اثری نیست. این شخص در نماز ها بخصوص در نماز جمعه و اعیاد امام مردم است و بصورت مداوم درگیر فرایند های تصمیم گیری است که به امنیت و راحتی مردمش مربوط می شوند. این مقام و یا هر مقام دیگری مانند فرماندهی ارتش، در کل با ساختار جسمی و روحی زن سازگار نیست.

یکی از حقایق پزشکی این است که زنان در مدت زمان قاعدگی و حاملگی، دچار تغییرات جسمی و روحی متعددی می شوند. اینچنین تغییراتی ممکن است در شرایطی اضطراری بوجود بیاید که در نتیجه حتی باوجود تلاش های زیاد، باز هم بر تصمیم زن تأثیر بگذارد.

حتی در این زمان مدرن و در بیشتر کشور های پیشرفته، زنی که در مقام ریاست دولت و یا فرماندهی نظامی باشد و یا حتی تعداد درخور توجهی از زنانی که نماینده ی پارلمان، و یا در مقام های مهم دیگر باشند، نایاب است. کسی نمی تواند این مسئله را به منزله ی عقب ماندگی ملت های مختلف و یا به هرگونه محدودیت ساختاری در حق زن در اینچنین مقام هایی مانند ریاست دولت و یا عضو شدن در پارلمان نسبت دهد. مسئله ی عاقلانه این است که موقعیت حاضر را با توجه به تفاوت های طبیعی و غیر قابل بحث تفاوت های بین زن و مرد تشرح کنیم، تفاوت هایی که بیانگر «برتری» مرد بر زن نیست، بلکه این تفاوت ها بر نقش های «مکملی» این دو جنسیت در زندگی دلالت دارد.

نتیجه گیری

اولین بخش این مقاله مختصراً به موضع ادیان و فرهنگ ها درباره ی جایگاه زن پرداخت. بخشی از آن برای درنظر گرفتن گرایش های کلی تا اواخر قرن نوزده، تقریبا ۱۳۰۰ سال پس از اینکه قرآن آموزه های اسلامی را تبیین کرد، پیش رفت.

در بخش دوم مقاله از جایگاه زن در اسلام بصورت مختصر بحث شد. دراین بخش بر منابع اصلی و معتبر اسلام تاکید شد. این بخش مسائل استاندارد و قانونی را از نظر اسلام تبیین کرد که البته بر اساس آن، مقدار تبعیت مسلمان ها از آن می تواند متغیر باشد. همچنین باید این حقیقت را یادآوری کرد که در جریان زوال تمدن اسلامی، بسیاری از مردمی که خود را مسلمان می نامیدند، بصورت کامل از اینچنین آموزه هایی تبعیت نمی کردند.

برخی از نویسندگان بصورتی غیرمنصفانه در بیان اینچنین انحرافاتی اغراق کردند و بدتر از همه این که این انحرافات را بصورت سطحی در نظر گرفتند و به عنوان آموزه های «اسلام» بدون این که خود را به زحمت بیندازند و مطالعه ای اصیل و خالی از جانب داری نسبت به منابع معتبر این آموزه ها انجام دهند، برای خوانندگان غربی بیان کردند.

حتی با وجود اینچنین انحرافاتی، ذکر سه حقیقت خالی از لطف نیست:

۱٫ تاریخ مسلمانان پر از زنانیست که در تمامی عرصه های زندگی دستاورد های عظیمی داشته اند.

۲٫ هیچ کس نمی تواند هرگونه بدرفتاری با زنان را با احکام قانونی شریعت اسلام مطابقت دهد و همچنین هیچ کس جرأت ندارد حقوق قانونی و صریح زنان را که شریعت اسلام به آن ها عطا کرده است، باطل کند، از آن کم کند و یا آن را تحریف کند.

۳٫ در طول تاریخ، ناظران منصف ، شهرت، نجابت و نقش مادرانه ی زنان مسلمان را مورد تحسین قرار داده اند.

همچنین لازم به ذکر است جایگاهی که زنان درطول این عصر به آن رسیده اند بخاطر مهربانی مردان و یا فرایند های طبیعی بدست نیامده، بلکه زنان این جایگاه را در طی تلاش های طولانی مدت و فداکاری کسب کرده اندکه آن هم تنها زمانی اتفاق افتاد که جامعه،بویژه در طول دو جنگ جهانی، و بخاطر افزایش سریع تغییرات فنی،به همکاری و کارهای زن نیاز داشت.

در مورد اسلام حکم اینچنین جایگاه محبت آمیز و محترمانه ای بدلیل  شرایط قرن هفده و همچنین  تهدید و فشار زنان و سازمان های آن ها نبود، بلکه حقیقت ذاتی مسبب آن بود.

اگر این مسئله قرار است چیزی را نشان دهد، منشاء الهی قرآن و راستی پیام اسلام را نشان می دهد، چیزی که برخلاف فلسفه ها و ایدئولوژی های انسانی، از شرایط انسانی آن مسئله بسیار دور بود، پیامی که نوعی از اصول انسانی را بنا نهاد که نه در طول این دوره ی زمانی و پس از گذشت این همه قرن رو به منسوخ شدن گذاشت و نه در آینده منسوخ خواهد شد. درنهایت، این پیام از سوی خداوند حکیم و علیمی است که حکمت و دانش او بسیار فراتر از بینهایتیست که انسان متصور می شود و به سوی آن پیش می رود.

منابع:

[۱] سوره ی تکویر: ۸-۹

[۲] سوره ی نحل:۵۸ -۵۹

[۳] ابن حنبل، حدیث شماره ی ۱۹۵۷

[۴] ابن حنبل، حدیث شماره ی ۲۱۰۴

[۵] بیهقی

[۶] سوره ی سوره ی روم: ۲۱

[۷] ابن حنبل، حدیث شماره ی ۲۴۶۹

[۸] ابن ماجه، حدیث شماره ی ۱۸۷۳

 [9] سوره ی بقره: ۲۲۸

[۱۰] سوره ی بقره: ۲۳۳

[۱۱] سوره ی نسا: ۱۹

[۱۲] ابن حنبل، حدیث شماره ی ۷۳۹۶

[۱۳] سوره ی بقره: ۲۳۱ و همچنین سوره ی بقره: ۲۲۹ و سوره ی احزاب: ۴۹

[۱۴] سوره ی لقمان: ۱۴ و همچنین سوره ی احقاف: ۱۵ و سوره ی عنکبوت: ۸

[۱۵] سوره ی اسراء: ۲۳

[۱۶] بخاری و مسلم [۱۷] نسائی، ابن ماجه، احمد

کتابشناسی

The Holy, Qur’an: Translation of verses is heavily based on A. Yusuf Ali’s translation, The Glorious Qur’an, text translation, and Commentary, The American Trust Publication, Plainfield, IN 46168, 1979.

Abd Al-Ati, Hammudah, Islam in Focus, The American Trust Publications, Plainfield, IN 46168, 1977.

Allen, E. A., History of Civilization, General Publishing House, Cincinnati, Ohio, 1889, Vol. 3.

Al Siba’i, Mustafa, Al-Alar’ahBaynalFiqhWalqanoon (in Arabic), ۲nd.ea., Al-Maktabah Al-Arabiah, Halab, Syria, 1966.

El-Khouli, Al-Bahiy, “Min UsusKadiat Al-Mara’ah” (in Arabic), A 1- Waay A l-lslami, Ministry of Walcf, Kuwait, Vol.3 (No. 27), June ۹, ۱۹۶۷, p.17.

Encyclopedia Americana (International Edition), American Corp., N.Y., 1969, Vol.29.

Encyclopedia Biblica (Rev.T.K.Cheynene and J.S.Black, editors), The Macmillan Co., London, England, 1902, Vol.3.

The Encyclopedia Britannica, (11 th ed.), University Press Cambridge, England, 191 1, Vol.28.

Encyclopedia Britannica, The Encyclopedia Britannica, Inc., Chicago, III., 1968, Vol.23.

Hadeeth. Most of the quoted Hadeeth were translated by the writer. They are quoted in various Arabic sources. Some of them, however, were translated directly from the original sources. Among the sources checked are Musnad Ahmad IbnHanbal Dar AlMa’aref, Cairo, U.A.R., 1950, and 1955, Vol.4 and ۳,SunanIbnMajah, Dar Ihya’a Al-Kutub al-Arabiah, Cairo, U.A.R., 1952, Vol.l, Sunan al-Tirimidhi, Vol.3.

Mace, David and Vera, Marriage: East and West, Dolphin Books, Doubleday and Co., Inc., N.Y., 1960.

تابش...
ما را در سایت تابش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی تابش xn--mgbce6b بازدید : 192 تاريخ : سه شنبه 20 خرداد 1399 ساعت: 20:28