هدایت نبوی در مبحث تربیت(۷)

ساخت وبلاگ

سلسله ی مربی اول صلی الله علیه و سلم

مولف:دکتر محمد بن عبدالله الدویش

مترجم: عبدالرحمن محمد زمان پور

آیا رطب وقتی خشک می شود کاهش وزن پیدا می کند؟

همچنان سخنمان از مربی اول صلی الله علیه وسلم ادامه دارد.در این بخش ایستار تربیتی دیگری را مورد بررسی قرار می دهیم و با مربی اول صلی الله علیه وسلم  زندگی می کنیم.

از سعد بن أبی وقاص رضی الله عنه روایت است که گفت:شنیدم که درباره ی معامله ی  خرما با رطب از پیامبر  صلی الله علیه وسلم سوال شد رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:آیا رطب وقتی خشک شد کاهش وزن پیدا می کند؟گفتند: بله اینجا بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم او را از این کار نهی فرمود.(روایت ابوداود۳۳۵۹ و ترمذی۱۲۲۵ و نسائی۴۵۴۵ و ابن ماجه ۲۲۶۴)

رسول الله صلی الله علیه وسلم می دانست که رطب وقتی خشک شود وزنش کم می شود زیرا او در قلب جزیرة العرب سرزمین خرما و رطب به سر می برد و این مسأله ای بود که از پایین ترین مردم پنهان نبود تا چه رسد به رسول الله صلی الله علیه وسلم،  ولی با این وجود این سوال را مطرح کرد:آیا رطب وقتی خشک شد کم می شود؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم این سوال را مطرح کرد تا اصحاب و پیروانش را متوجه کند که علت نهی از فروش رطب به خرما کاهش وزن رطب وقتی که خشک شد است و چون وزن کاهش یابد یکی از شروط مهم تبادل خرما با خرما که تساوی باشد از بین رفته است .شکی نیست که کلام پیامبر صلی الله علیه وسلم وحی و تشریع است و از این جهت وقتی که از او سوال می شود نیاز ندارد که در جواب سوال کننده ادله و براهین را برای مردم ذکر کند بنابراین اگر رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده بود :جایز نیست همین جواب قانون و قاعده ای بود که همیشه به آن مراجعه می شد.

این توضیح  رسول الله صلی الله علیه وسلم به معنی تربیت و تعلیم ماست که از دایره ی حکم تبادل رطب با خرما فراتر می رود  تا در حوزه ی تربیت و تعلیم چارچوب و حد و مرز را برای ما ترسیم کند از این رو این ایستار تربیتی رسول الله صلی الله علیه وسلم  دارای دلالت های متعددی است از جمله :

۱.اهمیت توجه کردن معلم و سخنور و دعوتگر به دلیل در آن مسائلی که به مردم می گوید حتی اگر شنوندگان افراد عامی باشند و فهم دقیق دلایل و تفاصیل  ادله بر آنان دشوار باشد،پرداختن به دلیل به معنی پیوند دادن آنان به کتاب و سنت و تربیت آنان بر بزرگداشت نصوص و امر خدای عزوجل است در حالی که بیشتر امور کلی شرع که محل اهتمام و عنایت مردم است دلایلش در کتاب و سنت روشن و آشکار است.

۲.اهمیت توجه کردن به وسایل قانع ساختن مردم که این ابزار به نسبت گروه های مختلف و از موضوعی تا موضوع دیگر متفاوت است چه بسیار افکار و آراء شاذی سراغ داریم که صاحبان آن توانسته اند آن را ترویج کنند و به خورد مردم دهند در حالی که از جاذبیت چندانی برخوردار نیست ولی آنان با استفاده از به کار گیری وسایل قانع سازی و تأثیرگذاری در این زمینه موفق شده اند.

ما بسیار فراموش می کنیم که مردم به گونه ای مخالف ما می اندیشند و آن چه ما بدیهی به شمار می آوریم  چه بسا وقتی در آن زمینه با دیگران سخن می گوییم نیاز به استدلال و آوردن دلیل باشد تا آنان را قانع کنیم.

ما برای  این که بتوانیم افکار مان را به شکلی قانع کننده به فرزندان و دانشجویانمان تقدیم کنیم به تلاش زیادی نیاز داریم و گاهی همین کار بر ما سنگینی خواهد کرد ولی در آینده به اذن خدا نتیجه رضایت بخشی خواهد داشت و همین کار گامی مهم در بنای شخصیتشان را تشکیل می دهد تا بتوانند به موضع گیری های درست و رویارویی با امور به شکلی تأثیرگذار متمسک باشند.امروزه تأثیر گذاری و قانع سازی به استعداد فطری انسان یا به استعداد خدادادی که با تولد انسان  متولد شود محدود نمی شود بلکه چیزی است که می شود با تمرین آن را کسب کرد و آموخت بنابراین شایسته است مربی چه معلم باشد یا پدر تلاش کند تا از طریق مطالعه و کسب اطلاعات یا پیوستن به بعضی های دوره های آموزشی بخشی از مهارت های تأثیرگذاری و قانع سازی و سازوکار آن را به دست آورد.و آن مقداری که برای بالابردن سطح عملکرد خود  هزینه می کنیم بهره برداری و کسب درآمدی است که به اذن خدا نتیجه اش را خواهیم  چید.

۳.فراتر رفتن از اکتفا به تلقین مستقیم معرفت به تحریک اندیشه ی مردم و واداشتن آنان به تحلیل و مناقشه و استنباط.

اوضاع و شرایط تألیف و تدریس در دوران معاصر به تثبیت شیوه ای تقلیدی که بر نقل مجرد معرفت بدون بنای مهارت های علمی دانش آموز متمرکز باشد انجامیده و رواج این نوع اسلوب باعث شده که بعضی از مردم قانع شوند که این شیوه  همان منهج آموزشی نبوی است در حالی که مسأله این گونه نیست.این ایستار نبوی که به شرح و بررسی آن می پردازیم تنها ایستار در سنت آن حضرت صلی الله علیه وسلم نیست تا بتوان آن را به عنوان موضع گیری استثنایی که فقط به آن صحنه محدود باشد و از آن فراتر نرود ،تفسیر کرد . از ابی هریرة رضی الله عنه روایت است که بادیه نشینی پیش رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و گفت: ای رسول خدا زنم فرزندی سیاه زاییده است و من نسبت آن را به خود انکار کرده ام.پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:آیا شتر داری؟مرد گفت: بله فرمود:چه رنگی اند؟ گفت:قرمز رنگ اند.فرمود:آیا در بین آنان شتر خاکستری هم وجود دارد؟گفت: بله رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:آن رنگ از کجا آمده؟گفت: ای رسول خدا شاید رگی آن را به خود کشیده باشد.پیامبر به او فرمود:و این نیز شاید رگی آن را به خود کشیده است.(روایت بخاری۵۳۰۵ و مسلم ۱۵۰۰ و لفظ از مسلم است)

همچنین از ابی ذر رضی الله عنه روایت است که عده ای از اصحاب رسول به او گفتند:ای رسول الله ثروتمندان همه ی اجرها را بردند مثل ما نماز می خوانند و مثل ما روزه می گیرند و با اموال اضافی شان صدقه می دهند.پیامبر فرمود:آیا خداوند برای شما چیزی که صدقه دهید قرار نداده است؟هر سبحان الله گفتنی صدقه است،هرالله أکبر گفتنی صدقه است،هر الحمد لله گفتنی صدقه است و هر لا إله إلا الله گفتنی صدقه است و امر به معروف و نهی از منکر صدقه است و در عمل زناشویی یکی از شما صدقه است.گفتند:ای رسول خدا آیا یکی از ما خود را ارضا می کند و از آن کار اجر می برد؟فرمود:به نظر شما اگر آن را در حرام قرار دهد گناه دارد؟بنابراین همین طور وقتی آن را در حلال قرار دهد پاداش دارد.(روایت مسلم۱۰۰۶)

این می طلبد که به بالابردن سطح آموزش مان توجه کنیم و به مجرد انتقال معرفت به دانش آموز گو این که آدمک بی احساس است محدود نشود.

۴.در این صحنه تأثیر آموزش کمال یافته بر دیگر جوانب شخصیت انسان است زیرا سود آموزش تنها به آنچه دانش آموز دریافت می کند محدود نمی شود بلکه گسترش می یابد تا بقیه ی جوانب شخصیتش را تحت تأثیر قرار دهد.

اگر بین دو شخص که در همه ی ویژگی ها مشترک اند جز این که اولی متعلم است ولی دومی این گونه نیست،مقایسه کنیم بین آن دو در اداره ی امور زندگی و مشکلاتش حتی آن صحنه هایی که برای اولین بار برایشان رخ می دهد تفاوت و فاصله ی زیادی خواهیم دید و این فاصله و تفاوت به این بر می گردد که این انسان از آموزش استفاده برده و به ایستارهای جدیدی انتقال یافته است.

ساختار روش اندیشیدن شخص و توانمندی هایش امری تراکمی است و آن چیزهایی که انسان در هر زمینه ای می آموزد تأثیرش به ساختار عقلی و روانی اش سرایت می کند و بر بقیه ی جوانب شخصیتش تأثیر خواهد گذاشت.

وقتی می بینیم  کسب علم بر شخصیت انسان تأثیر می گذارد از این رو مسأله آموزش به مجرد داشتن مدارک علمی محدود نمی شود بلکه نوع و سطح آموزش بسیار اهمیت دارد و این از ما می طلبد که اهمیت آموزش و نقش مهمی که معلمان آن را ایفا می کنند را احساس کنیم و می طلبد که هر معلمی مرد باشد یا زن در هر زمینه و تخصصی که باشند احساس کنند که وظیفه و تأثیرگذاری شان به همان زمینه و تخصصی که تدریس می کنند محدود نمی شود.

ما نیاز داریم آموزش و کیفیت آنرا بالا ببریم که این کار بر ساختار افراد نه تنها در زمینه ی تخصصشان بلکه در جوانب شخصیتشان تأثیر خواهد گذاشت و نیاز است همه ی معلمان احساس کنند که این بخشی از رسالتی دعویی است که آن را انجام می دهند و این دعوت به پند و نصیحت هر چند این دو مهمند خلاصه نمی شود.این بخشی از توقف هایی در بررسی این موضع گیری تربیتی نبوی بود که این فصل گنجایش بیش از این را ندارد.

تابش...
ما را در سایت تابش دنبال می کنید

برچسب : هدایت,نبوی,مبحث,تربیت۷, نویسنده : علی تابش xn--mgbce6b بازدید : 183 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 16:36