شرحی بر حدیث ناقصات عقل و دین

ساخت وبلاگ

نوشته : دکتر ژیلا مرادپور

زیبایی دنیا در وافرالشعور بودن زن است…

اصلا تفاوت زن و مرد درعقل نیست در احساس و عواطف است. و زن بخاطر هورمون زنانه عاطفه قویتر داره واین افزایش عاطفه عوارضش را در کارایی عقل زن نشان می دهد و البته این لازمه کمال است چون اگر شعور زن فقط در حد مرد بود همه چیز بهم می خورد.
چه اصراری دارید که زیبایی را همیشه در تمامیت ببینید باورکنید که خیلی مواقع زیبایی وکمال در نقصان است چون اگر همیشه همه چیز تمام شود نمی شود. خیلی چیزها ناممکن می گردد در ضمن معنای نقص و شعور و عقل را بهتر است در کتب مفردات ولغت بازبینی کنید تابدانید که نقص غیر از عیب است و عقل کنترل گر وترمز شعوراست و شعور عربی غیر از شعور فارسی است شعور در عربی و آیات قرآن به معنای احساس وع واطف است نه معنای امروزش درفارسی که دوراندیشی است . و براساس معنای عربی اش زن وافر الشعور و مرد ناقص الشعور است و همین باعث می شود زن ناقص العقل باشد چون شعور زیادترازحدش نسبت به مرد قدرت عقلش راکه در حقیقت اندازه مرد است می کاهد تابتواند فرزند پروری کند، بتواند زنان و مردان سیراب محبت رات حویل جامعه دهد و باید زن وافرالشعور وتبعا ناقص العقل باشد تا کانون خانواده را گرم نگه دارد هم برای شوهر وهم فرزندان. و من به عنوان زن به خود با همین خلقت زیبایم افتخار می کنم وخدا راشاکرم.

زن و مرد ازنظر میزان عقل یکسانند و عیبی در عقل زن نیست بلکه نقصان دارد عیب غیر از نقصان است عیب یعنی کاستی اولیه و ذاتی در حالیکه نقصان کاستی ثانویه و اکتسابی و تحت تاثیر عوامل دیگر است زن ناقص العقل است و باید باشد. ناقص العقل است چون وافرالشعور بوده واحساس و عاطفه بالاتری نسبت به مرد دارد واین عاطفه اضافی توانایی عقل زن را می کاهد تابتواند کارهایی راکه فقط به وسیله احساس انجام می شود عملی کند کارهایی چون سنگ صبور بودن برای همسر خسته و ملول از بار مسوولیت زندگی، تحمل سختیهای تربیت و پرورش فرزندان و اسوه ایثار و گذشت و عامل سکینه مندی زندگی مشترک خانواده و…. اینها کارها و لوازم زندگی و بقای سلامت خانواده و جامعه است که اگر زن مثل مرد می بود در دنیا هرج ومرج میشد . به همان اندازه که عقل در دنیا ارزش بوده و لازمه زندگی است به همان اندازه احساس لازم است اما این احساس باید در زن بیشتر باشد تا مرد بتواند مرد بماند و این دو نیمه مکمل هم بتوانند به دنیا رنگ آبادانی دهند. نقص در دین زن با هدف تداوم نسل پاک بشری است تا با هر بار خانه تکانی محل پرورش اشرف مخلوقات، بتواند وسیله اهداکننده انسان سالم وتوانمند به جامعه باشد و بار درد ورنجش را هر ماه زن ناقص العقلِ عاشقِ فرزند تحمل می کند و گله ای هم ندارد پس ناقص العقل بودن زن افتخاری است برای او همانطور که ناقص الشعور و احساس بودن برای مرد افتخار است و نیاز زن به وی به عنوان تکیه گاه قوام زندگی با این نقص در شعور یا احساس و کارآمدی عقل تامین می شود. خدا راشاکریم از این خلقت زیبا وکارامدش که واقعا باید گفت فتبارک الله احسن الخالقین.
دنیا با زن ناقص العقل ومرد ناقص الشعور زیبا و کارآمد است. هرکدام باید درجای خود و فطرت خلقتی خود نگه داشت.
واقعا نگاه غلط و یک جانبه و محدود وبسته برخی مسلمین به نصوص دینی همانند نگاه همان کسانی است که تحت عنوان شعار دفاع از حقوق زن، میراث ارزشمند فقه اسلامی را که از قطعاتی منسجم ومرتبط به هم شکل گرفته ازهم گسیخته می نگرند و اصل حکم رارها کرده و فرع رابزرگنمایی می کنند ، عام رارها کرده فقط خاص را می نمایانند. همان کاری که با مباحث ارث ،نفقه،مهریه،شهادت و… می کنند. در ارث اصل آیات ارث راکه بیشتر درجهت احیا وابقای حق میراث زنان نازل شد نادیده گرفته و قاعده للذکر مثل حظ الانثیین که استثنایی برکل قوانینش است را برجسته نموده و وانمود می کنند زن نصف مرد ارث می برد در حالی که لفظ آیه می فرماید مرد به اندازه دو زن می برد و این دو گفتمان متفاوت است و تفاوتش را با قطعه دیگر فقه که وجوب نفقه زنان بر مردان است باید فهمید آنجا که شارع هیچ زنی را ملزم به دادن نفقه خودش نکرده چه رسد به دیگران، مگر در شرایط خاص. و بر عکس نفقه او بر عهده هر مردی که در زندگیش باشد است بر عهده شوهر یا پدر یا برادر یا عمو یا …نهایتا اگر کسی را نداشت بر عهده بیت المال است پس ارث حقوق مالی بیشتری برای زن ایجاد کرده تا مرد، چون زن همان نصف را برای خود نگه میدارد ولی مرد موظف است آن را خرج زنان و فرزندانش کند. فتامل!

این ایراد نگاه فمینیستی است که قطعات فقه اسلامی درحوزه حقوق زنان را پاره پاره می نگرد و طبعا این مکتب والا را در جهت پایمالی حقوق زن می بیند. برخی برادران دینی ما بانگرشی مردسالارانه این چنین نصوص دینی راکه مرواریدهای یک رشته اندجداگانه نگریسته و از آنها برداشت می کنند و با این نگاهشان هم خودشان دچارخود بزرگ بینی به نسبت زنان می شوند و هم زنان جامعه را دچار خطای شناختی نسبت به دین اسلام نموده و از آن گریزان می کنند چرا که اگر مردها واقعا والاتر از زنان می بودند دیگر زن خطاب آیات واحادیث نمی بود.

کاش در برداشتهایمان همه جانبه تر وحکیمانه تر و با علم و ابزارهای متعدد علمی نصوص دین را به تشنگان حقیقت و محبوبان خدا معرفی می کردیم در غیر این صورت سکوتمان بهتراست.

شعارهای فمنیستی چقدر بی اساس و احساسی است. این برداشتهای سطحی و غیراصولی از نصوص به همان اندازه سست و احساسی است و دردی را ازجامعه دوا نمی کند بلکه مشکل ساز هم هست به همان اندازه روشنفکری بدون پشتوانه قرآن و سنت .

در قرآن کریم از جامعه زنان زنهای نمونه ای چون آسیه و مریم را ذکر می کند تا مردان بدانند که گاهی زنی چون آسیه دراوج مهد فساد عقیده واخلاق ، اسوه اخلاق و ایمان می شود و زنی چون مریم بدون حضورمردی به عنوان شوهر مردی چون عیسی را پرورش می دهد و زنی چون زن لوط رامثال زن بد آورده تا بگوید حتی اگر شوهرش پیامبر باشد زن بد بدمیرود و مردهای خوبی چون انبیا وصحابه وم ردان بدی چون فرزندان نوح و قارونها وفرعونها وهامانهاو مردان قوم لوط و… ذکر نموده تاهر مسلمانی بداند که خوب بودن یابد بودن ربطی به مرد یا زن بودن ندارد و هم زن وهم مرد مستعد خوب یابد بودن هستند وتنوع ماده و نردر جنس انسان بودن آنهاتاثیر ندارد هردو انسانند و مورد اکرام خالقشان و نگاه مردسالارانه یافمنیستی به این دو نوع اکرام شده الهی ،نوعی تفکر نژادپرستانه ابلیسی است که نهایتش را همه می دانیم. والله اعلم

تابش...
ما را در سایت تابش دنبال می کنید

برچسب : شرحی,حدیث,ناقصات, نویسنده : علی تابش xn--mgbce6b بازدید : 187 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 16:36