جاهلیت قرن بیستم

ساخت وبلاگ

جاهلیت قرن بیستم

نوشته : محمد قطب(رحمه الله)

ترجمه : محمد علی عابدی

چگونه می‌توان این قرن بیستم را، قرن فرهنگ و تمدن را، قرن علم و اکتشاف‌ها و نظام‌ها را، قرن برنامه‌های استوار و دامنه‌دار را، و این قرن پیروزی انسان بر طبیعت و اتم‌شکافتن و موشک رهاکردن بر آسمان‌ها را، و سایر چشم‌اندازهای پیش‌رفت قدرت و عظمت انسان را جاهلیت نامید!؟.
حقاً که انسان در این قرن پرشکوه به قله بلندی از عظمت و قدرت رسیده که در هیچیک از ادوار تاریخ زندگی تاکنون به چنین مقام ارجمندی نرسیده و به چنین قله بلندی گام ننهاده بود، آن چنان قدرت و عظمت و شکوهی بدست آورده که دست‌یافتن و رسیدن به آن حتی در این ایام اخیر هم بخاطرش خطور نمی کرد، تا چه رسد به قرن‌های پیش!.
پس بنابراین، چگونه می‌توان گفت که: انسان در این زمان و در این شرایط شگفت‌انگیز در جاهلیت بسر می‌برد!؟ و چگونه باور توان کرد که قرن با شکوه بیستم قرن جاهلیت است!؟ و چگونه می‌توان این موازین آزادی و این مفاهیم برادری و برابری و دموکراسی را و این عدالت اجتماعی پرشکوه را که بر سر بشریت در این عصر درخشان سایه گسترده است موازین و مفاهیم جاهلیت نامید!؟.
بسیاری از مردم چنان گمان دارند که جاهلیت قطعه‌ای از زمان بوده که قبل اسلام بر سرزمین جزیرة العرب تابید و گذشت و به پایان رسید، گویا این تصور ناشی از اندیشه مردم پاک‌دل و پاک‌نهاد و ساده‌لوحی است که بیان قرآن را در باره زندگی عرب قبل از این چنین باور می‌کنند، و از روی صدق و صفا معتقدند که زندگی مردم عرب در آن زمان در قیاس با اسلام زندگی جاهلیت بوده است.
اما مردم شیطا‌ن‌صفت و سیاه‌دل، مردم ناپاکی که در بند تعصب گرفتارند و مصداق این سخن حکیمانه اسلامند، از ما نیست آنکس که دعوت به عصبیت کند[۱]، اینگونه مردم این حقیقت را هنوز باور نمی‌کنند، و هنوزهم با شدت و حرارت از جاهلیت عربی به دفاع بر‌می‌خیزند، و هنوزهم معتقدند که زندگی عرب قبل از اسلام آنگونه که قرآن بیان کرده نبوده است و عصر آنان عصر جاهلیت نبوده، زیرا مردم آن روزگار و ساکنان آن دیار از یک‌ طرف سهم به سزائی سرشار از فضایل و مزایای اخلاقی محلی داشته‌اند، و از طرف دیگر بنابر تحقیقات خاورشناسان در اثر ارتباط با دو امپراطوری بزرگ روم و ایران از فرهنگ و تمدن آن‌ روز این دو کشور متمدن برخوردار بوده‌اند، و بدون تردید که این طبقه از مردم به مقتضای آنکه میزان و الگوی وجود جاهلیت و عدم آن را وجود و عدم فضایل و مزایا و فرهنگ و تمدن موجود می‌پندارند، و از این رهگذر عصر قبل از اسلام را عصر جاهلیت نمی‌شناسند و روی این پندار نادرست به طریق اولی باور ندارند که این قرن بیستم هم عصر جاهلیت است.
این خلاصه و فشرده پندار این دو طبقه از مردم است در باره جاهلیت، اما حقیقت امر این است که هیچیک از این دو گروه، معنای جاهلیت را هنوز هم نفهمیده‌اند، و هنوز هم حقیقت آن را آنطور که منظور قرآنست درک نکرده‌اند!.
پاک‌دلان ساده‌لوح دیدگاه‌های جاهلیت را فقط در دایره شرک و بت‌پرستی ساده و خونخواهی و انتقام‌جوئی و جنگ و ستیز و مفاسد اخلاقی آن چنانی میدانند که در محیط آن‌ روز عربستان رواج داشت، و به عبارت دیگر این مردم ساده‌لوح مظاهر جاهلیت عربی را به جای مفهوم جاهلیت مطلق گرفته‌اند، و براساس این پندار غلط جاهلیت را در همین سیمای ممتاز و در همین قطعه معین از تاریخ بشر و در همین سرزمین جزیرة العرب محدود ساخته‌اند، و سرانجام معتقد شده‌اند که دیگر چنین شرایط و اوضاعی برای ابد به پایان رسیده و هرگز تجدید نخواهد شد!.
و اما آن شیطان‌صفتان و ناپاکان سیاه‌دل چنین پنداشته‌اند، و هنوزه م می‌پندارند که جاهلیت درست نقطه مقابل علم و یا تمدن و یا این پیش‌رفت مادی است، و یا این موازین و مزایای فکری، اجتماعی، سیاسی و این انسانیت مصنوعی است.
و روی این حساب پیوسته تحت تأثیر آن عصیبتی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و سلم) آن را مذموم شمرده تلاش فراوان بکار می‌برند تا ثابت کنند که ملت عرب مردمی جاهل نبوده‌اند، زیرا این قوم بهره‌ای از علم و معرفت را دارا بوده‌اند، و هرگز مردمی عقب‌افتاده نبوده‌اند، برای اینکه از تمدن و فرهنگ زمان خود نصیبی داشته‌اند، و از مزایا و موازین اخلاقی بهره‌مند بوده‌اند، زیرا از فضائلی مانند کرم، شجاعت، سخاوت، فداکاری و فریادرسی ستمدیدگان، و از خودگذشتگی در راه شرف و انسانیت سهم به سزائی داشته‌اند. پس بنابراین، توصیف این ملت با صفت جاهلیت چنانکه در قرآن آمده یک حقیقت تاریخی نیست! و نیز بنابر همین اساس، قرن بیستم در نظر این گروه به اصطلاح روشنفکر بالاترین قله بشری و آخرین مرحله پیش‌رفت است که پیوسته بشر آرزوی رسیدن به آن را در سر داشته است، چنانکه پیش از این گفتیم: هیچیک از این دو گروه معنا و حقیقت آن را تاکنون درک نکرده و منطق قرآن را از این کلمه نفهمیده‌اند، زیرا جاهلیت آنطور که این پاک‌دلان ساده‌لوح تصور کرده‌اند، پاره‌ای از تاریخ و مقطعی از زمان نیست که گذشته و دیگر قابل برگشت نباشد، بلکه جاهلیت خود یک گوهر و یک معنای ممتاز و معینی است که به نسبت و اندازه محیط، شرایط، زمان و مکان سیماهای گوناگون و اشکال مختلف بخود می‌گیرد، اما با وجود این اختلاف در سیما و شکل بازهم از نظر واقع یک حقیقت بیش نیست، و همچنین جاهلیت خواه آنچه در عربستان قبل از اسلام بوده، و خواه آنچه که در این قرن درخشان بیستم وجود دارد، همانگونه که این شیطان‌صفتان و این بدنهادان پنداشته‌اند، یک معنا و یک موضوع نیست که در مقابل علم و معرفت و تمدن و پیش‌رفت مادی و موازین و مزایای اجتماعی و سیاسی و انسانی… در اصطلاح امروز قرار گرفته باشد، بلکه جاهلیت که در قرآن و سنت بیان شده، یک نوع حالت نفسانی و کیفیت‌روانی است که از پیروی از هدایت الهی سرباز میزند و حکومت خدا را در امور و مسائل زندگی به رسمیت نمی‌شناسد، قرآن کریم در این باره اشاره زیبائی به این حقیقت دارد: ﴿أَفَحُكۡمَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ يَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ ٥٠﴾ [المائدة: ۵۰]. «آیا حکم جاهلیت را مى‏جویند؟ براى آن مردمى که اهل یقین هستند چه حکمى از حکم خدا بهتر است؟».
پس بنابراین، از دور پیداست که جاهلیت مفهومی در مقابل خداشناسی و پیروی از آئین هدایت و پذیرش حکومت الهی است، و آنطور که کوته‌نظران و کج‌اندیشان پنداشته‌اند، مفهومی در مقابل علم و تمدن مادی و پیش‌رفت تولید نیست.
قرآن هرگز ملت عرب را از آن رو اهل جاهلیت نخوانده است که این ملت علوم ستاره‌شناسی، طبیعی، شیمی، و پزشکی… را نمی‌شناخته‌اند، و یا با نظام‌های سیاسی آشنا نبوده‌اند، و یا در پیش‌برد تولید کالا‌های مادی ناتوان بوده‌اند، و یا از فضائل همزمان خود بهره‌ای نداشته‌اند، و یا بطور کلی از موازین و سجایای اخلاقی و انسانی بی‌بهره بوده‌اند، زیرا اگر قرآن کریم این مردم را از این جهات اهل جاهلیت معرفی می کرد حتماً برای جبران همین جهات از نقص و ضعف آنان قیام می‌نمود، و بجای این جهل و نادانی در موضوعات گوناگون علمی بهره‌ای سرشار از علوم ستاره‌شناسی، طبیعی، شیمی و پزشکی… به این ملت می‌بخشید، و بجای جهل و نادانی در امور سیاسی نظریه‌ها و تئوری‌های گوناگون مشروح و مفصل سیاسی در اختیار آنان قرار می داد، و به جای ضعف و ناتوانی و بازماندن در مرحله تولیدات مادی برنامه‌های تولیدی و اقتصادی پیش‌رفته برای آن طرح‌ریزی می کرد، و به جای نقص در پاره‌ای از فضائل و سجایا بهره آنان را از فضائل و مزایای اخلاقی افزایش می داد، و لکن قرآن ملت عرب را هرگز از این جهات اهل جاهلیت نخوانده است، و آن مواهبی که در عوض دست‌برداشتن از آئین و عقاید جاهلیت به آنان داده از این نوع و از این مقوله نیست، قرآن از آن رو ملت عرب را اهل جاهلیت نامیده که آنان حکومت را به هوا و هوس و خواسته‌های نفسانی خود می‌سپرده‌اند و حکومت خدا را به رسمیت نمی‌شناخته‌اند، پس روی این حساب دقیق قرآن، اسلام را به جای جاهلیت به این ملت عطا کرده است.
بنابراین، میزانی که قرآن زندگی بشر را با آن می‌سنجد عبارتست: از حکومت هوا و هوس و یا حکومت خدا، و در هر زمان و مکان که هوا و هوس بشر بجای خدا حکم‌رانی کند آن زمان، زمان جاهلیت است، و آن مکان هم، خواه این حکومت در سرزمین عربستان قبل از اسلام باشد و خواه در سایر سرزمین‌ها، و خواه در قرن بیستم باشد و یا سایر قرن‌ها بدون فرق، قرآن داستان بسیاری از تمدن‌های ملت‌های گذشته را بیان کرده است، و با اینکه آن ملت‌ها از لحاظ تمدن تا اندازه‌ای بر ملت عرب قبل از اسلام برتری داشته‌اند آن‌ها را اهل جاهلیت شمرده، برای اینکه آن ملت‌ها نیز از آئین خدا پیروی نمی‌کردند، و اینک چه زیبا بیانی دارد قرآن: ﴿أَوَ لَمۡ يَسِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَيَنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ كَانُوٓاْ أَشَدَّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗ وَأَثَارُواْ ٱلۡأَرۡضَ وَعَمَرُوهَآ أَكۡثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِۖ فَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيَظۡلِمَهُمۡ وَلَٰكِن كَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ يَظۡلِمُونَ ٩ ثُمَّ كَانَ عَٰقِبَةَ ٱلَّذِينَ أَسَٰٓـُٔواْ ٱلسُّوٓأَىٰٓ أَن كَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِ ٱللَّهِ وَكَانُواْ بِهَا يَسۡتَهۡزِءُونَ ١٠﴾ [الروم: ۹- ۱۰].
«آیا آنان در این زمین به سیر و سیاحت نمی‌پردازند، تا به دقت و بعیان ببینند عاقبت آنان را که قبل از اینان در آن زندگی می‌کردند؟ آنان از جهت قدرت و نیرو از اینان سخت‌تر و پرفشارتر بودند، و این زمین را زیرورو کردند و پیش از اینان آبادش ساختند، و پیامبران‌شان آیات و بیناتی فراوان آوردند، و آنان نیز همین آیات را مشاهده کردند و تکذیب نمودند، پس هرگز خدا بر آنان ظلم نکرد و لکن آنان بر خود ظلم می‌کردند، سپس آنانکه این کارهای زشت را انجام دادند عاقبت‌شان این شد که آیات خدا را تکذیب کردند و آن‌ها را به استهزا گرفتند، خود در اثر این اعمال زشت نابود گشتند».
و همینطور که ملاحظه می‌کنیم قرآن در این بیان کفار و مردم جاهلیت عرب را پیوسته فرا می خواند تا در زندگی ملت‌های جاهلیت نیرومندتری که قبل از آنان زندگی می‌کرده‌اند بدقت بنگرند، و بدفرجامی و عاقبت شوم آنان را بررسی کنند و ببینند که آن ملت‌ها با آن همه قدرت و مهارت که در عمران و آبادی و پیش‌رفت و برتری در تمدن داشتند، چگونه در اثر تکذیب پیامبران و به استهزا‌گرفتن رسالت‌های آسمانی به بدبختی و گرفتاری افتادند، تا در اثر این سرمشق سازنده و تحقیق از آن جاهلیت که ملت‌های پیشین را هلاک و نابود ساخت اینان عبرت بگیرند و پرهیز کنند و خود را در حوزه هدایت الهی قرار بدهند و اسلام را بجای جاهلیت انتخاب نمایند.
پس بنابراین، جاهلیت در قاموس قرآن یک نوع مخصوصی حالت روحی و کیفیت‌روانی و فکری است که از پذیرفتن هدایت الهی سرباز میزند و نافرمانی می‌کند، و یک نوع مخصوصی از برنامه و نظام شیطانی است که زیربار حکومت دین و آیات خدا نمی‌رود، و آن هنگام گرفتاری و آثار شوم این انحرافات آن ملت‌ها را دربر می‌گیرد و به کام طوفان نابودی می‌کشد، و از جمله این گرفتاری‌ها است پریشانی ضمیر و وجدان و نابسامانی این بشر جهالت زده و ویرانی این جهان پرآشوب و عصیان.
پس با توجه به این حقیقت روشن پیداست که جاهلیت در عالم منحصر به جاهلیت عربی و محدود به زمان و ملت معینی نیست، بلکه خود یک حالت و کیفیت مخصوصی است که در هر زمان و مکان می‌تواند پدید آید، چنانکه می‌تواند در میان هر ملتی و هر نژادی هراندازه هم که پایه‌های معرفت و اصول تمدن و پیش‌رفت آن محکم‌تر باشد، و در هر سطحی از ترقی فکری، سیاسی، اجتماعی و انسانی هم باشد بازهم گریبان‌گیر شود، بازهم عالمی را تیره و تار سازد، زیرا زیربنای هر جاهلیتی پیروی از هوا و هوس و انحراف از هدایت و نافرمانی از رسالت‌های خدا و سرپیچی از پذیرفتن حکومت الهی است.
و کسانیکه هنوز خیال می‌کنند که جاهلیت منحصر به جاهلیت قبل از اسلام است باید اول با حقیقت جاهلیت آشنا بشوند، تا در اثر همین آشنائی با نوع زندگی و با حقیقت حیات خویش هم در همین ایام که آن را قرن بیستم می‌نامند آشنا گردند، و نیز کسانیکه تحت تأثیر عصبیت به دفاع از جاهلیت برخواسته‌اند، چه بهتر است که از آن تلاش و کوشش بیهوده‌ای که در این راه بکار می‌برند اندکی بکاهند، زیرا این تلاش‌گران بیهوده هراندازه هم که در این میدان تلاش کنند و زحمت بکشند هرگز نمی‌توانند عرب قبل از اسلام را از لحاظ پیش‌رفت علمی و تنظیم سیاسی، اجتماعی، ترقی فکری، و فلسفی در سطحی قرار بدهند که هم‌سطح تمدن قرن بیستم باشد، و با این حال همین قرن بیستم از لحاظ تحقیق در جاهلیتی رسواتر و مفتضحانه‌تر از جاهلیت چهارده قرن گذشته فرو رفته است، بلکه جاهلیت همین قرن درخشان در حقیقت رسواترین و پست‌ترین و بی‌شرم‌ترین جاهلیت‌ها است که در تاریخ بشر در این سیاره خاکی پیدا شده است.
آری، جاهلیت عرب یک نوع به خصوصی جاهلیت ساده و بی‌پایه‌ای بوده است، برای اینکه این جاهلیت پوچ یک رشته بت‌های محسوس و ساده و مخلوق دست خود را می‌پرستید، گرچه از لحاظ تفکر و سلوک و رفتار خود منحرف بود، و لکن انحرافش هم با سادگی توام بود و چندان پایه‌ای نداشته است، و گرچه قوم قریش در حفظ منافع و نفوذ و سیادت خود و پایداری در برابر حق و عدل ازلی یعنی: خدا برای حفظ این منافع مانند هر جاهلیتی قدیم و یا جدید لجبازی و هنادش نیز سیمای ساده و شکلی صریح و روشن داشته است، برای اینکه در آن جاهلیت عامل فساد آن قدر که در سطح و سیمای زندگی گسترش داشت هنوز در عمق و پایه فطرت کاملاً نفوذ نکرده بود، و بهمین لحاظ بس بود که نیروی حق، سطح ظاهری و پوسته خارجی فساد و فاسد را درهم بکوبد، تا فطرت بشریت در مقابل قدرت حق و عدل ازلی تسلیم گردد، و ابرهای تیره و باطل از فضای فطرت و آفاق انسانیت زدوده گردند.
و اما جاهلیت قرن بیستم را حسابی دیگر است بسیار عمیق‌تر و ریشه‌دارتر و لجبازتر و نافرمان‌تر و چموش‌تر از جاهلیت عربی! زیرا این جاهلیت امروز جاهلیت (علم) است! جاهلیت بحث و بررسی و تحقیق است! جاهلیت اندیشه و افکار است!.
بلی، هم اکنون جرقه‌ای از نور تابناک در تاریکی‌های متراکم این شب تار در حال درخشیدن است و همین الآن آن را به عیان می‌بینیم، و خلاصه جاهلیت مخصوصی است که تاکنون در تاریخ بشر سابقه و نظیری ندارد!!.
_______________________________________________________

[۱] «ليس منا من دعا إلى عصبية، وليس منا من قاتل على عصبية، وليس منا من مات على عصبية». (أخرجه مسلم والنسائى وأبو داود).
«از ما نیست کسی که به عصبیت و حمیت دعوت کند و از ما نیست کسی که بر قومیت کشته شود و از ما نیست کسی که بر عصبیت و قومیت بمیرد».

تابش...
ما را در سایت تابش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی تابش xn--mgbce6b بازدید : 186 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 17:01