وسایل تربیت در اسلام(۲)

ساخت وبلاگ

وسایل تربیت در اسلام

نوشته : محمد قطب(رحمه الله)

۲ – تربیت کردن با پند و اندرز

در نفس و جان انسان استعداد برای تاثیرپذیری از سخن وجود دارد و غالباً این استعداد موقتی است. لذا لازم است که از تکرار استفاده شود. و موعظه و اندرز موثر ، مستقیماً از طریق وجدان راه خود را به جان می گشاید و آن را به حرکت و لرزه درمی آورد و نهانیهای آن را برمی انگیزاند ، لحظه ای از وقت همچون سیل رسوباتی از خود به جای می گذارد و مسیر خود را پر می کند و چون آن را به حال خود بگذاریم مسدود می گردد پس باید لای روبی شود ، نفس و جان انسان نیز نیاز به لای روبی از طریق پند و اندرز دارد که اگر آن را به حال خود بگذاریم مسدود می گردد و رسوبات آن متراکم می شود. لذا در تربیت تنها موعظه کافی نیست ، اگر در کنار آن نمونه و سرمشق عملی و کسی نباشد که از الگو و سرمشق عملی پیروی نماید و بر پیروی از آن تشجیع و تحریک کند.

سرمشق عملی و نمونه محسوس و ملموس است که احساس را سرپا نگه می دارد و نمی گذارد که ته نشین شود وبدون حرکت بماند و هنگامی که الگوی صحیح و سرمشق عملی درست وجود داشته باشد ، بدون شک موعظه در نفس و جان انسان تاثیر بسیار بالغی دارد و یکی از بهترین انگیزه ها در تربیت نفس ها خواهد شد.

و از جانب دیگر موعظه و اندرز ضرورت لازمی است . چون در نفس انسان انگیزه های فطری و طبیعی وجود دارد که همواره نیازمند راهنمایی و تهذیب و پاک سازی می باشند و برای این است که کار پند و اندرز ضرورت دارد. چون گاهی انسان از سرمشق عملی درست و شایسته پیروی نمی کند که باید آگاه شود یا ممکن است که این الگوی درست به تنهایی برای او کافی نباشد که پند و اندرز این نقیصه را برطرف می کند. گاهی پیش می آید که پدر و مادر دزدی نمی کنند ، با این حال کودک به انگیزه ای از انگیزه های کودکانه ، میل به دزدی می نماید.

و بسیار پیش می آید که پدر و مادر دروغ نمی گویند ، با این حال کودک احساس می کند که در نفس یا خانواده اش یا والدینش جهاتی از نقص وجود دارد که برای تکمیل این نواقص به دروغ مبادرت می ورزد. و ممکن است که والدین کودک سنگین دل و بی رحم نباشند ، با این حال کودک پرندگان را می گیرد و خفه می کند و گربه را می گیرد و گوش و دم آن را می برد یا می کشد.

در این گونه موارد موعظه و اندرز به صورت لطیف و خفیف و موثر ضرورت دارد تا کودک را به راه درست برگرداند و او را به مکارم اخلاق و اخلاق نیکو عادت دهد و انسانهای  بزرگ نیز همچون کودکان همواره نیازمند پند و اندرزند.  چون ممکن است که سرمشقهای شایسته عملی را درنیابند و متوجه آنها نشوند یا ممکن است که الگوها به تنهایی برای درستی رفتار آنها کفایت نکند.

ممکن است که حاکم عدالت پیشه کند و محکومان و زیردستان مرتکب ظلم شوند یا حاکم و رهبر به بلندی گراید در حالی که ملت راه پستی پیش گیرد! ومردم به مقتضای ضعفی که دارند یا طبعشان میل به پیروی شهوات دارد ، کج رفتار شوند ، در این موارد پند و اندرز ضرورت دارد.

قرآن کریم سرشار است از پند و اندرز و راهنمایی ها :

(‏ إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ سَمِيعاً بَصِيراً ‏) ( نساء ۵۸). «‏ بيگمان خداوند به شما ( مؤمنان ) دستور مي‌دهد كه امانتها را  به صاحبان امانت برسانيد ، و هنگامي كه در ميان مردم به داوري نشستيد اين كه دادگرانه داوري كنيد . خداوند شما را به بهترين اندرز پند مي‌دهد. بيگمان خداوند دائماً شنواي ( سخنان و ) بينا ( ي كردارتان ) بوده و مي‌باشد  .

(‏ وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئاً وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالاً فَخُوراً ‏ ) ( نساء ۳۶) «‏ ( تنها ) خدا را عبادت كنيد و هيچ چيزي را شريك او مكنيد . و نيكي كنيد به پدر و مادر ، خويشان ، يتيمان ، درماندگان و بيچارگان ، همسايگانِ خويشاوند ، همسايگانِ بيگانه ، همدمان ، مسافران ( نيازمندي كه در شهر و مكان معيّني اقامت ندارند ) ، و بندگان و كنيزان . بيگمان خداوند كسي را دوست نمي‌دارد كه خودخواه و خودستا باشد . ‏ »‏

(‏ وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ ‏. ‏ وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ ‏. ‏ وَإِن جَاهَدَاكَ عَلى أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفاً وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏. ‏ يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ ‏.‏ يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ‏. ‏ وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ‏.‏ وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ ‏.) ( لقمان ۱۹-۱۳ ) «‏ ( يادآور شو ) زماني را كه لقمان به پسرش گفت – در حالي كه او را پند مي‌داد – پسر عزيزم !  ( چيزي و كسي را ) انباز خدا مكن ، واقعاً شرك ستم بزرگي است . ‏‏ ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كرده‌ايم ( كه در حق ايشان نيك باشد و نيكي كند ، به ويژه مادر ، چرا كه ) مادرش بدو حامله شده است و هر دم به ضعف و سستي تازه‌اي دچار آمده است . پايان دوران شيرخوارگي او دو سال است ( و در اين دو سال نيز ، كودك شير ، يعني شيره جان مادر را مي‌نوشد . مادر در اين مدّت ۳۳ ماهه حمل و شيرخوارگي ، مهمترين خدمات و بزرگترين فداكاري را مبذول مي‌دارد . لذا به انسان توصيه ما اين است ) كه هم سپاسگزار من و هم سپاسگزار پدر و مادرت باش ، و ( بدان كه سرانجام ) بازگشت به سوي من است ( و نيكان را جزا و بدان را سزا مي‌دهم ) . ‏‏ هر گاه آن دو ، تلاش و كوشش كنند كه چيزي را شريك من قرار دهي كه كمترين آگاهي از بودن آن و ( كوچكترين دليل بر اثبات آن ) سراغ نداري ، از ايشان فرمانبرداري مكن .  ( چرا كه در مسأله عقائد و كفر و ايمان همگامي و همراهي جائز نيست ، و رابطه با خدا ، مقدّم بر رابطه انسان با پدر و مادر است ، و اعتقاد مكتبي برتر از عواطف خويشاوندي است . ولي در عين حال ) با ايشان در دنيا به طرز شايسته و به گونه بايسته‌اي رفتار كن و راه كساني را در پيش گير كه به جانب من ( با يكتاپرستي و طاعت و عبادت ) رو كرده‌اند . بعد هم همه به سوي من برمي‌گرديد و من شما را از آنچه ( در دنيا ) مي‌كرده‌ايد آگاه مي‌سازم ( و بر طبق اعمالتان پاداش و كيفرتان مي‌دهم ) . ‏‏ پسر عزيزم ! اگر به اندازه سنگيني دانه خردلي ( عمل نيك يا بد انجام گرفته ) باشد و در دل سنگي ، يا در آسمانها ، و يا اين كه در ميان زمين باشد ، خدا آن را حاضر مي‌آورد ( و به حساب و كتاب آن رسيدگي مي‌كند ) . چرا كه خداوند بس دقيق و آگاه است . ‏‏ اي پسر عزيزم ! نماز را چنان كه شايد بخوان ، و به كار نيك دستور بده و از كار بد نهي كن ، و در برابر مصائبي كه به تو مي‌رسد شكيبا باش . اينها از كارهاي ( اساسي و مهمّي ) است كه بايد بر آن عزم را جزم كرد و ثبات ورزيد . ‏‏ با تكبّر و بي‌اعتنائي از مردم روي مگردان ، و مغرورانه بر زمين راه مرو ، چرا كه خداوند هيچ متكبّر مغروري را دوست نمي‌دارد . ‏‏ و در راه رفتنت اعتدال را رعايت كن ، و ( در سخن گفتنت ) از صداي خود بكاه ( و فرياد مزن ) چرا كه زشت‌ترين صداها ، صداي خران است . ‏»

(‏ لاَّ تَجْعَل مَعَ اللّهِ إِلَهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَّخْذُولاً ‏.‏ وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيماً ‏.‏ وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيراً ‏‏ رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ إِن تَكُونُواْ صَالِحِينَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلأَوَّابِينَ غَفُوراً ‏.‏ وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِيراً ‏.‏ إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً ‏.‏ وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاء رَحْمَةٍ مِّن رَّبِّكَ تَرْجُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلاً مَّيْسُوراً ‏.‏ وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَّحْسُوراً ‏.‏ إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيراً بَصِيراً ‏.‏ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُم إنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْءاً كَبِيراً ‏.‏ وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِيلاً ‏.‏ وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَاناً فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُوراً ‏.‏ وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤُولاً ‏.‏ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً ‏.‏ وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً ‏.‏ وَلاَ تَمْشِ فِي الأَرْضِ مَرَحاً إِنَّكَ لَن تَخْرِقَ الأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولاً ‏.‏ كُلُّ ذَلِكَ كَانَ سَيٍّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهاً ‏.) ( اسراء ۳۸-۲۲ )« ‏ ( اي انسان ! ) با يزدان ، خداي ديگري قرار مده ( و معبود خود مدان و به فرياد مخوان ) كه نكوهيده و زبون شوي . ‏‏ ( اي انسان ! ) پروردگارت فرمان داده است كه جز او را نپرستيد ، و به پدر و مادر نيكي كنيد ( و با آنان نيكو رفتار نمائيد ) . هرگاه يكي از آن دو ، و يا هر دوي ايشان نزد تو به سن پيري برسند ،  ( كمترين اهانتي بديشان مكن و حتي سبكترين تعبير نامؤدّبانه همچون ) اُف به آنان مگو !  ( و بر سر ايشان فرياد مزن ) و آنان را از پيش خود مران و با سخنان محترمانه با آن دو سخن بگو . ‏‏ و بال تواضعِ مهرباني را برايشان فرود آور ( و در برابرشان كاملاً فروتن باش ، و براي آنان دست دعا به درگاه خدا بردار ) و بگو : پروردگارا !  ( اينك كه ضعيف و جز تو پناهي ندارند ) بديشان مرحمت فرما ، همان گونه كه آنان در كوچكي ( به ضعف و كودكي من رحم كردند و ) مرا تربيت و بزرگ نمودند . ‏‏ پروردگارتان ( از خودتان ) آگاه‌تر بدان چيزهائي است كه در درونتان مي‌گذرد ( و لذا مي‌داند كه اراده نيكي و يا بدي ، نسبت به والدين خود داريد ) . اگر افراد شايسته و بايسته‌اي باشيد ( و در راه خدمت بديشان لغزشي از شما سر زده باشد و در انديشه جبران آن بوده و از كرده خود پشيمان شويد ، خدا شما را مي‌بخشد ) چرا كه او در حقِ توبه‌كاران هميشه بخشنده بوده است . ‏‏ حق خويشاوند را ( از قبيل : صله رحم و نيكوئي و مودّت و محبّت ) ، و حق مستمند و وامانده در راه را ( از قبيل : زكات و صدقه و احسان ) ، بپرداز ، و به هيچ وجه باد دستي مكن . ‏‏ بي‌گمان باد دستان دوستان اهريمنانند ( و گوش به وسوسه‌هاي ايشان مي‌دارند و در انجام بديها همسان و همگامند ) و اهريمنان بسيار ناسپاس ( نعمتهاي ) پروردگار خود هستند ( و تمام توان خويش را در فساد و نافرماني از خدا مي‌گذرانند . باد دستي هم فساد و نافرماني‌است ، از آن خويشتن را برحذر داريد تا همچون اهريمنان بشمار نيائيد و با ايشان در آخرت به دوزخ نيفتيد ) . ‏‏ و اگر از آنان ( يعني از خويشاوندان و بيچارگان و واماندگان در راه ، به سبب نبودن امكانات و ) به خاطر انتظار رحمت پروردگارت كه اميدِ بدان داري ، روي برگرداني ، با ايشان محترمانه و مهربانانه سخن بگو ( و با وعده احسان در آينده بديشان ، دلخوش و اميدوارشان گردان ) . ‏‏ دست خود را بر گردن خويش بسته مدار ( و از كمك به ديگران خودداري مكن و بخيل مباش ، ) و آن را فوق‌العاده گشاده مساز ( و بذل و بخشش بي‌حساب مكن و اسراف مورز ، بدان گونه ) كه سبب شود از كار بماني و مورد ملامت ( اين و آن ) قرار گيري و لخت و غمناك گردي . ‏‏ بي‌گمان پروردگارت ، روزي هركس را كه بخواهد فراوان و گسترده مي‌دارد ، و روزي هركس را كه بخواهد كم و تنگ مي‌گرداند . چرا كه خدا از ( سرشت ) بندگان خود آگاه ( و به احوال و نيازمنديهايشان آشنا و ) بينا است . ‏‏ و ( از آنجا كه روزي در دست خدا است ) فرزندانتان را از ترس فقر و تنگدستي نكشيد . ما آنان و شما را روزي مي‌دهيم ( و ضامن رزق همگانيم ) . بي‌گمان كشتن ايشان گناه بزرگي است . ‏‏ و ( با انجام عوامل و انگيزه‌هاي زنا ) به زنا نزديك نشويد كه زنا گناه بسيار زشت و بدترين راه و شيوه است . ‏‏ و كسي را نكشيد كه خداوند كشتن او را – جز به حق‌ – حرام كرده است . هر كس كه مظلومانه كشته شود ، به صاحب خون او ( كه نزديكترين خويشاوند بدو است ، اين ) قدرت را داده‌ايم ( كه با مراجعه به قاضي ، قصاص خود را درخواست و قاتل را به مجازات برساند ) ولي نبايد او هم در كشتن اسراف كند ( و به جاي يك نفر ، دو نفر و بيشتر را بكشد ، يا اين كه به عوض قاتل ، ديگري را هلاك سازد ) . بي‌گمان صاحب خون ياري شونده ( از سوي خدا ) است ( چرا كه حق قصاص را بدو داده است ) . ‏‏ و در مال يتيم تصرّف نكنيد مگر به شيوه‌اي كه ( در حفظ و بهره‌وري آن مفيدتر و ) بهتر باشد .  ( بدين كار ادامه دهيد ) تا اين كه يتيم به سنّ بلوغ مي‌رسد ( و مي‌تواند در دارائي خود تصرّف كند و به نحو احسن آن را مورد بهره‌برداري قرار دهد ) . و به عهد و پيمان ( خود كه با خدا يا مردم بسته‌ايد ) وفا كنيد ، چرا كه از ( شما روز رستاخيز درباره ) عهد و پيمان پرسيده مي‌شود . ‏‏ و هنگامي كه چيزي را به پيمانه مي‌زنيد ، آن را به تمام و كمال پيمانه كنيد ، و با ترازوي درست ( اشياء را ) بكشيد ( و در وزن و پيمانه به مشتري كم ندهيد ) كه اين كار سرانجام بهتر و نيكوتري ( در دنيا و آخرت براي شما ) دارد . ‏‏ از چيزي دنباله‌روي مكن كه از آن ناآگاهي . بي‌گمان ( انسان در برابر كارهائي كه ) چشم و گوش و دل همه ( و ساير اعضاء ديگر انجام مي‌دهند ) مورد پرس و جوي از آن قرار مي‌گيرد . ‏‏ و در روي زمين متكبّرانه و مغرورانه راه مرو . چرا كه تو ( با پاي كوبيدن قلدرانه‌ات بر زمين ) نمي‌تواني زمين را بشكافي ، و ( با گردن كشيدن جبّارانه‌ات بر آسمان ، نمي‌تواني ) به بلنداي كوهها برسي .  ( آخر ذرّه ناچيزي انسان نام ، در برابر كره زمين ، و كره زمين در برابر مجموعه هستي ، چه چيز بشمار آست‌ ؟ ! ) . ‏‏ همه آن ( مأمورات و منهيّات مذكور در آيات پيشين ) بدهايش ( كه منهيّات است ) نزد پروردگارت زشت بشمار است ( و از آن ناخوشنود است ) . ‏»

و این آیات که برشمردیم ، اندکی بود از مواعظ قرآنی و الّا تمام قرآن برای متقیان پند واندرز است.

(‏ هَذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ ‏) ( آل عمران ۱۳۸) « ‏ اين ( كه درباره صفات مؤمنان و قواعد و ضوابط ثابت خدا درباره گذشتگان گذشت ) روشنگري است براي مردمان ، و مايه رهنمود و پندپذيري براي پرهيزگاران است . ‏»

تابش...
ما را در سایت تابش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی تابش xn--mgbce6b بازدید : 178 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1396 ساعت: 11:21