آزاد اندیشی در قرآن

ساخت وبلاگ

آزاد اندیشی در قرآن

نویسنده: احمد ابورتیمه

مترجم: فرزان خاموشی

هنگامی که کافران گمان کردند خداوند متعال برای خود فرزندی برگزیده قرآن کریم با منطق عقلی ساده با آنان در این زمینه بحث و مناقشه می کند:(( أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ))  (چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد؟! حال آنکه همسری نداشته)  و هنگامی که یهود گفتند دست خدا در غل و زنجیر است، قرآن کریم از منهج قانع کردن آنان به وسیله دلیل و برهان دست برنداشت در حالی که آنان در بدترین حالت بی ادبی و ناسزا گفتن به خداوند متعال بودند: “بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ ”  (بلکه هر دو دست او، گشاده است) و در سوره یونس قرآن کریم در مقابل کسانی که برای خداوند فرزند قائل شدند سکوت نکرد اما رأی و نظر آنان را هم با وجود فساد بزرگی که به همراه داشت در نطفه خفه نکرد بلکه زمینه ی گفتگوی فکری را  برای آنان مهیا کرد” إِنْ عِندَكُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَذَا ”  (شما هیچ‌گونه دلیلی بر این ادعا ندارید! ) به آنان نگفت ساکت شوید بلکه به آنان گفت: برای این ادعای خود دلیلی بیاورید.

معیار و ضابطه دادخواهی دلیل و برهان و علم است. مشکل اساسی این افراد در اسلوب ابراز دیدگاهشان نیست بلکه مشکل، علمی نبودن منهج و اصول است ” أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ” (آیا چیزی به خدا نسبت می‌دهید که نمی‌دانید؟).

همچنین هنگامی که مشرکان شبهه فکری( شرک ورزیدن به اراده الهی) را مطرح کردند: ” لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا ” (اگر خدا می‌خواست، ما مشرک نمی‌شدیم)  قرآن کریم ریشه و اساس نقصی که این شبهه را به وجود آورده، را معالجه می کند و بیان می کند که مشکل در نبود منهج علمی است ” هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ ” (آیا دلیل روشنی (بر این موضوع) دارید؟ پس آن را به ما نشان دهید. شما فقط از پندارهای بی‌اساس پیروی می‌کنید، و تخمین های نابجا می‌زنید)….. منهج علمی اقتضا می کند که هیچ ادعایی بدون دلیل و برهان علمی مطرح نشود، و منطق مشرکان در این موضوع، علمی نیست چرا که آنان فرض را بر این دانستند که خداوند متعال شرک را برای آنان مقدرکرده است، و این ادعا نشان دهنده این است که آنان به علم غیب آگاهی پیدا کرده اند و دانسته اند که خداوند متعال تا آخر زمان برای آنان شرک را مقدر کرده است، اما در حقیقت آنان دارای اختیار و آزادی هستند اگرچه خواهان ایمان بودند کسی آنان را از این امر باز نمی داشت، و تا زمانی که آنان به علم غیب آگاهی ندارند پس فرضیه آنان در دایره ظن و گمان وارد می شود که با یقین منهج علمی در تضاد است.

در آیه دیگر این چنین بیان می کند: ” وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ ” (و هر کس معبود دیگری را با خدا بخواند -و مسلّماً هیچ دلیلی بر آن نخواهد داشت- حساب او نزد پروردگارش خواهد بود؛)… ارزش این جمله ” لا برهان له به” چیست؟ با وجود اینکه حقیقت وحدانیت خداوند متعال خیلی قوی تر از آن است که سخن دیگری فرض شود و با وجود اینکه ظن و گمان مشرکان به وجود داشتن الهی دیگر هیچ گونه جایگاه علمی ندارد؟!…

قرآن کریم در اینجا می خواهد بر اهمیت دادخواهی بر اساس منهج علمی تأکید کند، منهجی که بر اساس دلیل و برهان استوار است. مشکل اساسی شرک، نداشتن منهج علمی و انتخاب نمودن الهی دیگر بر اساس ظن وگمان است. پس هر فردی اگر برای هر ادعایی دنبال دلیل و برهان علمی باشد امکان ندارد گمراه شود و یقینا این گونه افراد به سوی حق هدایت می شوند.

قرآن کریم با وجود اینکه برحق است به خاطر تأکید کردن بر گفتگوی فکری، فرضیه اینکه احتمال خطا کردنش است در حرج و سختی نمی افتد: ” وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ” (و ما یا شما بر (طریق) هدایت یا در ضلالت آشکاری هستیم) و این امر بدین خاطر است که قرآن کریم می خواهد اصل منهج گفتگو و شنیدن سخن مخالف را در وجود ما ایجاد کند. پس هنگامی که قرآن کریم در بزرگترین مسائل وجودی که همان موضوع وحدانیت خداوند متعال و عدم انتخاب الهی دیگر است، زمینه گفتگو با مخالف را فراهم می کند و مجال بحث و مناقشه فکری را برای منکران این حقیقت باز می کند و از آنان دلیل و برهان طلب می کند، چگونه در فرهنگ ما تحریم کردن بحث و مناقشه ی فکری و محدود نمودن عرصه های آن و به وجود آوردن منطقه ممنوعه که از نزدیک شدن به آن برحذر می دارند به وجود آمده به گمان اینکه این بحث و مناقشه علمی سبب گمراه شدن انسان می گردد؟ هنگامی که قرآن کریم دلیل و منهج علمی را تا درجه ای تقدیس می کند که دادخواهی  مسئله وحدانیت خداوند متعال را می پذیرد پس چگونه ما با عقل و فهم خودمان به سؤالات و ادعاها با سختی و پرخاشگری برخورد می کنیم و از فضاهای مناقشه فکری آزاد می ترسیم و جلوی آن را می گیریم و به خاطر ترس از متأثر شدن از افکار فاسد و از اینکه ما را به سوی کفر سوق دهد باب بحث و مناقشه کردن را بر روی خودمان می بندیم؟؟  ترس از فضای باز فکری به زعم انحراف جوانان ما و متأثر شدن آنان از افکار کفرآمیز، با منهج قرآن تضاد دارد منهجی که بسته بودن فکر را از افعال کافران می داند نه از کارهای مؤمنان” لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ ” (گوش به این قرآن فراندهید؛ و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید، شاید پیروز شوید)   ” مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِّتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ ” (هر زمان نشانه و معجزه‌ای برای ما بیاوری که سحرمان کنی، ما به تو ایمان نمی‌آوریم) .

قرآن کریم کافران را اینگونه وصف می کند که انگشتان خویش را در گوشهایشان قرار داده و لباسهایشان را بر خود پیچیدند، کافران از فضای باز فکری می ترسیدند و به همین خاطر در و پنچره ها را به خاطر ترس از تأثیرپذیری از دعوت پیامبران بر روی خود می بستند، و به جای اینکه با دلیل و برهان دعوت آنان را مورد بحث و مناقشه قرار دهند با این دید به این دعوت نگاه می کنند که سحر و جادویی است که به روش معجزه آسایی در دیگران تأثیر می گذارد و راه مواجهه با آن، ندادن فرصت برای ابراز نظر است.  این دقیقا حالت کسانی است که از لحاظ فکری بسته اند و به توانایی خودشان برای مقابله با بحث های فکری اطمینان ندارند و گمان می کنند که آزاداندیشی، فرزندان ما را از راه راست منحرف می کند و به روش سحر آمیزی در آنان تأثیر می گذارد و هیچ راهی برای مبارزه با این فکرها نیست مگر با بستن و مسدود کردن افکار خود بر روی این گونه بحثها و مناقشه ها.

گفتگوی فکری تحت هیچ شرایطی امکان ندارد منجر به کفر شود، کفر چیزی نیست جز متوقف نمودن جنبش فکری ” وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ ” (و می‌گویند: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقّل می‌کردیم، در میان دوزخیان نبودیم).

کفر یعنی لجاجت و تکبر که یک بیماری قلبی است و به فکر ارتباطی ندارد، اما میدان بحث و مناقشه فکری باز است و هیچ حد و مرزی ندارد و هر کسی که بخواهد می تواند هر ادعایی را مطرح کند و تا زمانی که معیار ما برای بحث، دلیل و برهان و علم باشد دیگری ترسی وجود ندارد، پس آنچه که حق باشد با دلیل و برهان اثبات می شود و آنچه که باطل باشد تحت هر شرایطی نابود می شود اگرچه هم این باطل در فرهنگ ما رسوخ کرده باشد.

خداوند متعال داناتر و اعلم است.

تابش...
ما را در سایت تابش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی تابش xn--mgbce6b بازدید : 191 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 19:31