هدایت نبوی در مبحث تربیت(۱)

ساخت وبلاگ

سلسله ی مربی اول صلی الله علیه و سلم

مولف:دکتر محمد بن عبدالله الدویش

مترجم: عبدالرحمن محمد زمان پور

۱- اهمیت تربیت

وقتی قصد تولید کالایی داریم یا می خواهیم کارخانه ای احداث کنیم یا شهری را ایجاد کنیم نیازمند تلاشی هستیم که با حجم این پروژه ی مهم تناسب داشته باشد.به تلاش در آماده سازی و برنامه ریزی و به تلاش در نظارت و اجرا و در نهایت به تلاش در ارزیابی و بررسی کار نیازمندیم. بنابراین وقتی در زندگی مادی مردم این گونه باشد در موارد مهم تر و بزرگتر چگونه خواهد بود؟!

در زمینه ی ساخت و تربیت انسان چه طور؟!این انسانی که با قدرت و استعداد و علمی که خدا به او بخشیده  چیزهایی در جهان ما تولید کرده که اندیشه ها را حیرت زده و اسیر خود کرده است این افزون بر آن چیزی است که از همه ی این موارد مهم تر است و آن برداشتن بار امانت دین خدا و برپاداشتن عبودیت الله عزوجل است که بدان خاطر آفریده شده است ( وما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون((۵۶ذاریات)

بسیاری از مردم تربیت و ساخت انسان را دست کم می گیرند و آن سختی و تلاشی که می طلبد و آن علوم و تجربیات و مهارتهایی که نیاز دارد را درک نمی کنند .وقتی در گرفتارهایی که بسیاری از پدران و مادران با فرزندان شان و بسیاری از دست اندرکاران حوزه ی آموزش با دانشجویان و دانش آموزان شان دارند بیاندیشیم پی می بریم که تلاش تربیتی با سختی همراه است و این تلاش تربیتی به این صورت که پدر و مادر مجموعه ای از امر و نهی را به فرزندان شان صادر کنند و در صورت بروز اشتباه یا رفتارنامناسب از آنان،صدای توبیخ و انتقاد از آنان را بالابرند محقق نخواهد شد.

امروزه بحث تربیت به مشکل بسیاری از مردم تبدیل شده است نه تنها به بی سوادان محدود نمی شود بلکه بسیاری از تحصیل کرده ها و فرهنگیان را در بر می گیرد و آن فاصله ی زیادی که بین واقعیت نسل پدران و فرزندان مشاهده می کنیم بهترین گواه این قضیه است.از این رو می طلبد که به تربیت بیشتر توجه کنیم و به آن اهتمام ورزیم که این اهتمام ورزیدن به تربیت در موارد زیر تبلور پیدا می کند :

نهادینه کردن مسائل و روش های تربیتی،توجه به مطالعات و پژوهش ها،اهتمام به فرهنگ سازی و آگاهی دادن،اهتمام ورزیدن به آموزش و تمرین مربیان.

هر چند تلاش های مناسبی برای راهنمایی مربیان و آگاهی آنان انجام شود باز هم قضیه تربیت به بیشتر و بیشتر نیازدارد ولی بایستی هر یک از ما نهایت تلاش خود را به کار گیرد و از تمام توانش در این زمینه استفاده کند در حالی که توفیق دست خدایی است که دلهای بندگان در تصرف اوست هرگونه که بخواهد دلهای آنان را می چرخاند.

هر پدر و مادری خواسته یا ناخواسته کار تربیتی انجام می دهد ولی ضرورتا هر پدر و مادر در زمینه ی تربیت متخصص نخواهند بود بلکه همه ی آنان برای انجام این مهم از آمادگی و شایستگی کافی برخوردار نیستند.

هر چند در گذشته بسیاری از امور و زندگی مردم به صورت ناخودآگاه و بر اساس تجارب شخصی محدود انجام می شد ولی امور زیادی هست که در دوره ی معاصر تغییر نموده است.

مردم در گذشته با دست خود خانه هایشان را می ساختند شاید هم در مواردی از بنّایی که این حرفه را با تمرین یا از طریق تلاشی که احیانا از خطا هم خالی نبود یاد گرفته بود کمک می گرفتند و به او متوسل می شدند، تاجر نیز در گذشته کارهای تجاری اش را در مراحل و وظایف گوناگون بر همین منوال پیش می برد و بدون کار کارشناسی شده و بدون برنامه ریزی سابق و به دور از سیستم های حسابداری و اداری که در جهان امروز می بینیم به تجارت می پرداخت.

در آن زمان تربیت نیز این گونه پیش می رفت چون ناآگاهانه انجام می شد اما امروزه وضعیت ها دگرگون و زندگی پیچیده شده است و عنصر تربیت نیز از این قاعده مستثنی نیست.

در گذشته خانواده در زندگی فرزندان نقش محوری داشت چون فرزند شغلش را به صورت ارثی می آموخت و بیشتر وقتش را با خانواده سپری می کرد و در جهت گیری ها از نظر خانواده تبعیت می کرد.اما امروزه و در سایه واقعیت متغیری که زندگی می کنیم و آن را ملاحظه می کنیم چه بسا فرزندان اوقات کمتری در بین خانواده باشند زیرا پسر ساعت ها ی طولانی با هم کلاسی هایش در مدرسه و ساعت هایی جلو تلویزیون و ساعتها با اینترنت و اوقات دیگر با دوستان محله می گذراند و حتی آن اوقاتی که در خانه هستند نیز کمتر با پدر و مادر می نشینند.

وقتی واقعیت امروز ما این گونه است پس آن نتیجه ای که انتظارش را داریم چگونه خواهد بود؟!چگونه می شود تصور کرد در حالی که سهم خانواده از اوقات فرزندان سهم عادلانه ای نیست بتواند بر این نسل نوپا تأثیری داشته باشد؟!

از جهت دیگر بسیاری از مصادری که نونهالان ما را تحت تأثیر قرار می دهند در مسیری غیر از مسیری که خانواده، فرزند را بر آن تربیت می کند در حرکت اند. از این رو می بینیم نوجوان در سراسر جهان می چرخد و با کانال های ماهواره ای و سایت های اینترنتی سروکار دارد و با هرکس از هر جنس و فرهنگی که بخواهند ارتباط دارند پس چگونه می توانیم نسلی را تربیت کنیم که بتواند با این ایستار تأثیر گذار رویارو شود و در برابر این متغیرات مقاومت کند؟!

بایستی درک کنیم که هر چه زندگی پیچیده تر می شود و ارتباط فرزندان با جهان دیگر افزایش می یابد فرایند تربیت دشوارتر خواهد شد و رشد تجربیات و امکانات مربیان را می طلبد و مربی موفق که امروز تلاش و کار خود را موفقیت آمیز می بیند اگر در صدد رشد و توسعه ی تجربیات و مهارت های تربیتی خود برنیاید بعد از چند سال در بسیاری از مواردی که امروز موفق است ناموفق خواهد بود.

ما وقتی این سختی ها و موانع را درک می کنیم و درک می کنیم که اسلام صلاحیت اجرا در هر زمان و مکانی را دارد و این دین پایان بخش ادیان دیگر و این شریعت ختم دهنده ی شریعت های سابق است،یقین خواهیم داشت که توان تربیت نسل نوپایمان بر طاعت خدا عزوجل در هر عصر و مکانی را داریم چون خدا ما را بدان مکلف کرده حتما توانش را داریم زیرا خدای سبحان هرکس را به اندازه ی گنجایشش مکلف می کند و ما را به چیزهایی دستور می دهد که توانش را داریم(فاتقواالله مااستطعتم۱۶تغابن).پس از خدا بترسید به اندازه ای که استطاعت دارید.و همچنین می فرماید( لایکلف الله نفسا إلا ما آتاها۷طلاق) خداوند کسی را مکلف نمی کند مگر آن مقداری که به او داده است.(لایکلف الله نفسا إلا وسعها۲۸۶بقره) خداوند هیچ کس را جز به اندازه ی گنجایشش مکلف نمی کند.تنها تفاوت در حجم و نوع تلاشی است که نیاز است در زمینه تربیت مبذول داریم.و آن جهد و تلاشی که لازم است امروز مبذول داریم به صِرف توجیه و امر و نهی به فرزندان و فقط انجام پاداش و کیفر شروع نمی شود بلکه می طلبد که خود را برای این کار آماده کنیم : پس یاد بگیریم چگونه تربیت کنیم و آن تجربه و مهارت های تربیتی که برای انجام این وظیفه ی سنگین به شکل صحیح، نیازداریم را به دست آوریم.

زمینه های متعددی برای آموزش و ساختن خود  و کسب آمادگی برای انجام نقش مربوطه در حوزه ی تربیتی وجود دارد که مهمترین آن مراجعه به سیرت پیامبر صلی الله علیه و سلم و شناخت رویکرد عملی آن بزرگوار در زندگی شخصی و روش برخوردش با اصحاب رضی الله عنهم است.و الحمد لله سیرت پیامبر و اخبار آن حضرت برای ما محفوظ مانده است و تألیفات اهل علم در قدیم و عصر حاضر آن را در خود جای داده است زیرا پیامبر تنها شخصی است که زندگی اش به طور مشروح برای همه روشن است و مسلمانان از سیرت عطرآگین و خبرهایش تا حد زیادی آگاهند حتی دقیق ترین تفاصیل آن ،که مشابه آن از زندگی پدران و مادران شان را نمی دانند از زندگی پیامبر می دانند.

امروزه مسلمانان در مقابل این توجه و ثبت دقیق زندگی نبوی در زمینه های گوناگون هیچ عذری در ترک این گنج نبوی یا بی توجهی به این سیرت بزرگوار را ندارند.در اینجا به خود حق می دهیم که این سوال را بپرسیم :چرا دست مان به چپ وراست دراز می کنیم؟!و چرا نگاه مان به سمت فلاسفه ی شرق و غرب است؟!چرا؟در حالی که میراث بهترین مردی که بشریت آن را شناخته ،سرور فرزندان آدم شفاعت کننده ای که شفاعتش مقبول است در دسترس ماست.

از این رو شایسته است با هدایت نبوی در زمینه ی تربیت، آن گونه که استحقاق تلاش دارد با آن برخورد کنیم زیرا استفاده از هدایت نبوی در زمینه ی تربیتی نیازمند  این است که در متون کتاب های سنت و سیرت به بررسی و جستجوی ایستارهای تربیتی باشیم و تلاش کنیم آن را گردآوری و باب بندی کنیم و به رشته ی تحریر درآوریم و آن را مورد تحلیل و استنباط و فهم قرار دهیم و بکوشیم آن  را مورد تأسی قرار داده و آن را در واقعیت زندگی امروزمان به کار بندیم و عملی سازیم که این تلاش ها بر دوش متبحران حوزه ی آموزش و پژوهش سنگین خواهد بود تا چه رسد به وضعیت یک فرد عادی از مردم.

بنده تلاشی که در این کتاب مبذول داشته ام را قطره ای از دریا نه بلکه بخشی از تلاش برای قیام به قسمتی از وظیفه حقی است که بر عهده داریم تا به ویژه در این زمینه ی مهم خود را به سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم پیوند دهیم.

ما وقتی در این زمینه تلاش می کنیم برکت پیروی از پیامبر و تأسی جستن به سنتش ما را بس است زیرا شخص بر آن پاداش داده می شود و این شخص شایستگی دارد که خداوند اقداماتش را تصحیح گرداند و موفقش دارد و صلاح ذریه و استقامت فرزندان را روزی اش کند.علاوه بر این تأسی جستن و پیوند خوردن با پیامبر به اذن خدا راه  درامان  ماندن از انحراف و گمراهی است..پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: هرکس از شما در آینده زنده بماند اختلاف زیادی را مشاهده خواهد کرد پس به سنتم و سنت خلفای راشدین هدایت یافته متمسک باشید و آن را با چنگ و دندان بگیرید.(روایت احمد۱۶۶۹۲،۱۶۶۹۵،و ابوداود۴۶۰۷ و ترمذی۲۶۷۶ و ابن ماجه۴۲-۴۴ و دارمی در مقدمه.)

و در روایت دیگر از ابی الدرداء آمده که فرمود: به خدا قسم شما را بر مسیری رها کرده ام که کاملا روشن است ،شب و روزش مساوی است .ابوالدرداء گفت: به خدا پیامبر راست فرموده اند به خدا قسم ما را بر راهی رها نمودند که کاملا روشن است ،شب و روزش مساوی است.ابن ماجه

بنابراین منهج نبوی منهج درستی است جای لغزش و خطا در آن نیست و بعد از آن به آراء و اجتهادات بشری نیز نیازی نیست.

ادامه دارد….

تابش...
ما را در سایت تابش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی تابش xn--mgbce6b بازدید : 188 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 23:30