حقوق زن در اسلام (حجاب) – بخش دوم

ساخت وبلاگ

رمضان بوطیاشتباه در تصور علت مشروعیت حجاب

موضوعی که اکنون توضیح دادیم علت مشروعیت حجاب است همان حجابی که چیزی بیش از این یست که زن در عرصه مشارکت با مرد در فعالیت های انسانی علمی و اجتماعی وقار و متانت داشته باشد بدین صورت که زیباییها و محرکها جنسی خود را بپوشاند یعنی چیزی بیش از این نیست که ماهیت مشارکت زن و مرد را در این کارها و فعالیتها تقویت داده و مساوات وی با مرد را در این راستا در برابر آفاقی که به احتمال زیاد این مساوات را تهدید می کند پاس خواهد داشت.

اما همین حکمتی که میزان اعتنای پروردگار به مشارکت و مساوات زن و مرد در کلیه عرصه ها را علنی و آشکار ساخته از ذهن بعضیها بدور است و به همین جهت برای مشروعیت حجاب علتهای موهوم ساخته و پرداخته می کنند.

اینان چنین فرض می کنند که ذات اقدس الهی حجاب را ابزاری در جهت تربیت زن و دختر جوان و راهی بسوی بالا بردن او به سطح استقامت اخلاقی و دوری از انحرافات و پلشتیها قرار داده است.آنگاه اینان این فرض خود را یک حقیقت و واقعیت دانسته و بر این تاکید دارند که فلسفه مشروعیت حجاب اسلامی همین حقیقت است.سپس بلافاصله همین فلسفه را مورد انتقاد قرار داده و چنین اظهار می دارند که در میان تربیت روانی بر جوشیده از درون آدمی و مد و نوع لباسی که می پوشد هیچگونه رابطه ای وجود نخواهد داشت.دختری که زیربنای رشد و تربیت او فضایل اخلاقی بوده شکل و ظاهر لباسی که به تن درکشیده هیچگاه او را به انحراف و بی بندوباری نخواهد کشید همانگونه که دختری که انحراف را چیزی خوب دانسته و بدور از اخلاق نیکو تربیت شده است چادر کامل یا روسری و یا نقاب زدن هیچگاه برای او فضیلت و اخلاق نیکو را به دست نخواهد داد و اینان چه بسا ضرب المثل های موهوم یا صحیح را در مورد دخترانی با حجاب و گاهی نقابدار قلمداد می کنند که رفتارهای ناهنجار و زشت را پیشه ساخته اند.

در پاسخ می گوییم :درست است که تربیت از درون می جوشد و به وسیله نوع و شکل لباس از بیرون نمی آید و روزی نخواهد رسید که مد و شکل لباس جایگزین تربیت و روشهای تربیتی گردد.

ولی کدام یک از علمای شریعت اسلامی برای شما اظهار داشت که فلسفه تشریع حجاب اسلامی این است که معیاری برای اخلاق و ابزاری جهت تربیت رفتاری دختر جوان باشد. و یا در کدام یک از مصادر شریعت اسلام نصی را سراغ دارید که این مطلب شما را تایید کند؟

این فرض موهوم فاقد سند به این ضرب المثل عربی می ماند که می گوید: زَنّاهُ فَحَدَّهُ یعنی از سر تزویر و افترا بدو زنا نسبت داد تا به زور مجازاتش کند.

آری مجدداً خاطرنشان می کنیم که فلسفه مشروعیت حجاب اسلامی همان بیان منطقی است که در خصوص آن داد سخن دادیم و غیر قابل شک و تردید است.قرآن کریم این فلسفه را در نصی جامع و سنجیده عنوان کرده است آنجا که خداوند می فرماید:

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ:

ای پیامبر به همسران و دختران خود و زنان مسلمانان بگو که چادرهایشان را بر سر و صورت خود بیندازند این نزدیکتر است که به عفت و پاکدامنی شناخته شوند و مورد اذیت و آزار قرار نگیرند

این قسمت از آیه که می فرماید: این نزدیکتر است که به عفت و پاکدامنی شناخته شوند و مورد اذیت و آزار قرار نگیرند .(احزاب/۵۹)

فلسفه حجاب را بیان می دارد آیا آن را خوانده اید و در آن اندیشیده اید؟

آری فلسفه اش این است که جاذبه و محرکهای جنسی زن از معرض نگاه مردان چشم چران پنهان بماند تا بدینوسیله زیباییهای او آنها را به تعرض و اذیت کردن تحریک نکند و در وجود زن جز عنوان یک شریک در راستای خدمات انسانی و تلاشهای مختلف اجتماعی مشاهده نکنند مادام که عرصه اجتماع مرد و زن با هم عرصه ای اجتماعی باشد که همگان در آن بسوی همیاری در زمینه تشکیل جامعه و پایه گذاری فرهنگ و تمدن پیش می روند و یکدیگر را فرا می خوانند.

یعنی فلسفه حجاب از این نیست که با بهره گیری از آن بتوان در زمینه تخلق به فضایل اخلاقی به مساعدت زن شتافت.بلکه فلسفه اش این است که در زمینه انضباط به اخلاق نیکو به مردانی که زنان را تماشا می کنند مساعدت شود و در راستای اینکه با زن به عنوان یک انسان واجد عناصر علمی و فرهنگی و توانمندیها و مهارتهای اجتماعی نه به عنوان یک مجموعه متشکل از محرکهای جنسی سروکار داشته باشند آنها را یاری و مدد رساند.

ما فرض می کنیم در میان زنانی که رفتارهای غیر مناسب و زشت در پیش گرفته اند بعضی از آنها با حجاب و باوقار باشند ولی مگر این ایجاب خواهد کرد که وقار و متانت را ناچیز دانست و با حجاب اسلامی به مبارزه برخاست؟

راستی اگر باید چنین باشد در این شرایط جلوه های بی حجابی و برهنگی و اغواگری سزاوارتر است که آنها را ناچیز تلقی کرد و با آنها به مبارزه برخاست زیرا زنانی که رفتار انحراف آمیز دارند و بر اثر آن دست به برهنگی و بی حجابی می زنند چندین برابر زنان منحرفی هستند که احیاناً نشانی از حجاب و متانت بر آنها مشاهده می گردد.

با این همه شگفت اینکه این آقایان تنها و تنها حجاب را دستخوش اتهام قرار داده و در خصوص جاذبه ها و محرکهای جنسی ای که اعلام موجودیت می کند نه تنها آن را مورد اتهام قرار نداده بلکه آنها را از ایفای نقش در تحریک غریزه مردان و تضعیف انگیزه اخلاقی در وجودشان نیز تبرئه می کنند.

آیا حجاب مانع از پیشرفت زن است؟

چه بسا اهانت گران به اسلام و کسانی که به علت روابطی فردی یا عواملی روانی از اسلام نگرانی به دل راه داده اند امثال عبارت زیر را مطرح می کنند:

اسلام زن را به وسیله بارهای گران حجاب به بند کشیده است اسلام از همان آغاز الزام زن به حجاب عقب ماندگی را بر وی تحمیل نموده است پیشرفت و آزادی زن در گرو رهایی او از محدودیت های حجاب است و…

به هر حال باید گفت:در صورتی که پیش از هر چیز ما از اولویتها –هر نوعی هست- دوری گزیدیم و با پرسش زیر روبه رو شدیم چه پاسخی خواهیم توانست ارائه داد؟عقب ماندگی در افکنده است؟و اگر پاسخ آن مثبت است بفرمایید شکل و صورت رابطه این دو امر با هم چگونه است؟پاسخی که یک اندیشه واقعی آزاد از اولویتها آن را دیکته می کند عبارت است از اینکه در بین حجاب اسلامی و عقب افتادگی هیچ گونه رابطه ای به نظر نمی رسد همانگونه که در میان حجاب و پیشرفت نیز رابطه ای وجود ندارد.

در طول تاریخ روزی نبوده است که مد و نوع دوخت لباس زنانه چه در طول و عرض آن و چه در بلندی و کوتاهی آن در رویکرد عقلی و فعالیت انسانی زن تاثیرگذار بوده باشد.از دیرینه ترین عصور تاریخ تا به امروز کشورها و جوامع بشری در هندسه و مد لباسهای مردانه و زنانه دارای فرهنگ وآداب کاملاً مختلفی بوده اند با این حال نه ما شنیده ایم و نه هیچ احدی شنیده است که این تنوع و ناهماهنگی در مدها سبب شده باشد که آن ملتها و جامعه ها در پیشرفت علمی و فرهنگی با هم تفاوت داشته باشند (بلکه تفاوت در آنها علتهای دیگری دارد.)

لباس هندیها اعم از زن و مرد در نوع خود بی نظیر است و لباسهای اصیل سنتی زنان ژاپن هم هیشه دارای مد و شکل خاص خود بوده است همانگونه که لباس های دلخواه زنان اروپا و آمریکا نیز به نوبه خود دارای نوع خاص خود بوده است.با این همه هیچ یک از این ملتها احساس نکرده است که این تنوع و ناهمگونی در مدلهای لباس باید تنوعی مشابه خود و در میزان پیشرفت به دنبال داشته باشد تمدنهایی چون تمدن ساسانی و بیزانسی و تمدن اسلامی و جز آنها که روزگاری زمام حکومت در دست داشتند با چیزی به نام مشکل لباس مواجه نشده اند و اصلاً خیالش را نکرده اند.

پس این پدیده ای که نه جهان و نه تاریخ از آن اطلاع داشته است از کجا آمده و کی از راه رسیده است؟

پس بر همین اساس برای ما الزامی است که ملکه (تدمر) خانم (زنوبیا) را با توجه به نوع لباسش که میل به افتخار آن داشته در رده زنان نادان و عقب مانده و همچنین زنان بی حجاب آفریقایی سیاه را با توجه به آزادی فوق العاده و بی بندوباریشان در صف ملتهای متمدن و مترقی قرار دهیم.

در گوشه و کنار خلیج هم دختران و زنان جاهل دارند در آزادی و خودآرایی و بی حجابی با دختران اقوام لاتین در پاریس رقابت می کنند. آیا با این تعویذ سحرآمیز دیگر از دام جهالت و عقب ماندگی رسته اند و نامشان در دفتر زنان به اصطلاح دانشمند و مترقی به ثبت رسیده است؟

در مقابل در قلب کشورهای عرب نیز مانند سوریه و مصر زنان با حجابی وجود دارند که به اوج تخصصهای مختلف علمی رسیده و در فعالیتها و خدمات مختلف اجتماعی بالاترین سطح مشارکت را داشته اند.آیا وقار و متانت آنها که با استفاده از آن حکم ایزد منان را لبیک گفته اند امتیازات علمی، رشد مدنی و خدمات اجتماعی آنها را که جامعه شاهد آنها بوده به تحلیل برده است و بالاخره ناگاه در لحظه ای سحرآمیز به صورت زنانی مرتجع و عقب مانده در آمده اند؟!

آری کسانی که حجاب را عقب ماندگی دانسته اند گاهی اوقات منظورشان از حجاب افراط در حجاب و حبس زن و دست و پا زدن وی در حریم خود می باشد به گونه ای که از حد وقار و متانت مطلوب فراتر رفته و زن را از حضور در عرصه دانش و کار برکنار کند و در میان مردم نیز بوده اند کسانی که در فهم وقار و حجاب اسلامی چنین برداشتی افراطی داشته اند و در عصر حاضر هم از این قبیل افراد به چشم می خورند.

باید گفت:این برداشت افراطی ممکن است عقب ماندگی را عملاً به دنبال داشته باشد ولی اینچنین برداشتی با ترازوی شرع و احکام اسلامی منافات دارد و بس ظلم و جفاست که گناه و عواقب زیانبار آن را به حساب اسلام گذاشت و این به علاوه آنکه علیه آن جوسازی صورت می گیرد و به ساحت مقدس آن بی حرمتی می شود.

ذات اقدس الهی حد و مرز متانت اسلامی را جلوه گر ساخته و می فرماید: وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا: زینت و زیور خودشان را آشکار نکنند مگر آنچه که به طور طبیعی آشکار می شود.(نور/۳۱)

زینتهایی که به طور طبیعی و بدون تکلف ظاهر می گردد آن گونه که جمهور علما می گویند عبارت است از صورت و دو دست زن و جز اینها می توان بدون مشقت و زحمت مستور داشت.

بدیهی است این حد واجب از حجاب و متانت زن را از حرکت علمی و اجتماعیش باز نخواهد داشت هر عضوی که پوشاندنش برای زن مایه زحمت باشد خداوند سبحان آشکار ساختن آن را حکم داده و هر عضوی که خداوند حکم به ستر آن داده باشد محققاً در پوشاندن آن هیچ زحمتی برای زن ببار نخواهد آمد.

اما محدودیت هایی که از این حد فراتر رفته محدودیت هایی چون:برکناری زن از حضور در جامعه و پوشاندنش کامل سراپای بدن با لباسهایی که مانع از تحرک و فعالیت و دیدن و مایه خستگی در حرکت است خواه از روی ورع و احتیاط کاری صورت گرفته باشد یا بر اساس انگیزه افراط و بدعت، همه و همه از حساب و مسئولیت مبانی شریعت اسلامی بدور و اسلام عواقب آنها را متحمل نخواهد شد. در هر صورت این وضعی نیست که جوامع اسلامی در واقع بر پایه آن عمل کنند.

با این همه نیز باید دانست اگر زنی باخبر شد که عده ای از مردان دارند به خاطر لذت و سرگرمی صورت او را نگاه می کنند و دستور الهی مبنی بر نگاه نکردن به نامحرم را نادیده می گیرند در این شرایط بر این زن واجب است که آنها را از غور کردن در نگاههای حرام باز دارد و چنانچه این کار برایش امکان نداشت آن گونه که بسیاری از فقها اظهار داشته اند باید هر طور شده صورتش را از معرض دید آنها مختفی بدارد.

می گویم:شاید این فرض هم یک تئوری باشد و بجز در شرایطی نادر تحقق نیابد زیرا به طور کلی زن در شرایطی قرار دارد که نمی تواند انگیزه نگاه مردان بسوی او را تبیین کند و بر او واجب است که در چشمان آنان دقت نکند و به دنبال آن هم مبانی اخلاقی پیوسته به این اشاره می کند که انسان نسبت به مردم حسن ظن داشته باشد و احوال و تصرفات مردم را بر اهداف سالم حمل نماید.

بنابراین زن از کجا بداند که مردی در میان مردم با نظر شهوت آمیز و حرام او را نگاه می کند؟هدف از این گفته ما بیان حکمی است که در بین جایز و حرام حایل قرار می دهد ولی ورع و احتیاط اقتضا می کند که در هر شرایطی صورت زن پوشیده بماند تا به این وسیله نیاز به این نباشد که نسبت به چشم چرانان سوءظن برده شود.

ادامه دارد ….

برگرفته از : کتاب:

زن در میان شفافیت شریعت الهی و تیرگی فرهنگ غرب

مؤلف: دکتر سعید رمضان بوطی

مترجم: عمر قادری

تابش...
ما را در سایت تابش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی تابش xn--mgbce6b بازدید : 221 تاريخ : يکشنبه 6 فروردين 1396 ساعت: 19:06