حقوق زن در اسلام( نشوز و نافرمانی همسر)

ساخت وبلاگ

البوطی

نشوز و نافرمانی همسر

طرح صورت واشکال

اما طرح صورت نشوز چنین است که زوجه دست به نافرمانی زند ؛بدان معنا که بدون عذر یا مجوز شرعی از حوزه رضایت شوهرش خارج شود.واما طرح اشکال این است که اسلام برای رفع مشکل نافرمانی همسر، چندین راه حل را برای مرد در نظر گرفته است ،ولی در نقطه مقابل برای رفع مشکل نافرمانی شوهر در برابر همسرش ،برای زن راه حلی قرار نداه است .

توضیح مطلب آنکه :هرگاه زن از قلمرو رضایت شورش خارج شد ،زوج میتواند با سه راه حل تدریجی و گام به گام این مشکل را برطرف سازد .اول انکه از سر لطف و محبت همسرش را اندرز دهد .دوم انکه در بستر خواب از او جدا شود وبستر خوابش با بستر خواب همسرش یکی نباشد . سوم انکه همسرش را تنبیه بدنی کند که البته این تنبیه بایستی بیشتر بیم آور باشد تا دردآور .پیداست که جایز نیست زوج از راه حل اول تجاوز نماید مگر آنکه بدان متوسل شده و از کار سازی آن ناامید شده باشد وهمچنین برای زوج جایز نیست که از راه حل دوم بگذرد مگر اینکه بدان متوسل شده وفایده ای جهت رفع مشکل در بر نداشته باشد .

معلوم است همان گونه که نشوز امکان دارد از زن سر زند ممکن است از شوهر نیز سر زند ؛بدان معنا که در رفتار باهمسرش ،از مرز ضوابط وآداب اسلامی فراتر رود ؛منتها درجنین شرایطی زن میتواند فقط به راه حل اول یعنی ،نصیحت واندرز متوسل شود در غیر این صورت ،چنانچه نصح وارشاد ،کاری از پیش نبرد،نمی تواند به راه حل دوم وسوم اقدام نماید.

حال ،اشکال اینجاست که محدودییت زن در رابطه با توسل به این راه حلها ،مشتمل بر ایجاد خدشه ای آشکار در همان مساواتی است که شریعت اسلامی وجود آن را در بین زن ومرد  ضروری میداند ؛زیرا در صورت وجود مساوات در میان آنها بایستی زن نیز در جهت رفع مشکل نافرمانی شوهرش بتواند به همان راه حلهلیی متوسل شود که مرد در جهت رفع مشکل نشوز زن آنها را در پیش میگیرد .

تحقق مساوات مطلوب چه عواقبی به دنبال دارد؟

قبل از آنکه این نکته علنی را مورد تاکید قرار دهیم که مساوات زن و مرد در کرامت مقتضی این نیست که در ارتباط با عنایت و اهتمام به این کرامت زن و مرد باید راهکارها نیز یکی باشد باید پرسید:اگر راهکارهای اتخاذ شده در جهت حفظ کرامتی که بر اساس ترازوی قانون اسلام زن و مرد به طور مساوی از آن برخوردارند، برای زوجین یک چیز می بود چه چیزی اتفاق می افتاد؟یعنی چه چیزی اتفاق می افتاد اگر ذات اقدس الهی به زن این اجازه را می داد که در صورت عدم التزام شوهر به موازین شرعی در زمینه رفتار با همسرش شوهرش را به باد کتک بگیرد و زن هم بر این اساس این راه حل را در صورت عدم تاثیر نصح و ارشاد و کناره گیری از شوهر در بستر خواب عملاً در پیش می گرفت؟

علاوه بر پروردگاری که بشر را آفریده و در مردان ویژگیهای مرد بودن و در زنان ویژگیهای زن بودن را به ودیعت نهاده است ما انسانها همه می دانیم که اگر زن بخواهد شوهرش را در برابر نافرمانیش تادیب کند و کتک زند صفت مردانگی در وجود شوهر به صفت دردمنشانه و خشن و مضری تبدیل خواهد شد که لجام غریزه حیوانی تاب کنترل آن را نمی آورد و خرد انسانی مجال پرتوافکنی بر آن را ندارد و بالاخره نتیجه این خواهد شد که شوهر با حرصی رعب آور بر سر همسرش ریخته اعضای بدنش را درهم می شکند یا او را به هلاکت می رساند یعنی نتیجه این می شود که زن به طور غالب زندگی خویشتن را در راه مساوات قربانی کند و آن هم نه مساواتی که اسلام آن را در اصل کرامت انسانی برای زن و مرد در نظر گرفته بلکه آن مساواتی که در راهکارهای حفظ کرامت زن و مرد منظور شده است.مگر برای چنین هدفی که در متن زندگی ضروری به نظر نمی رسد سزاوار است که زن زندگی خویشتن را در راه آن قربانی کند؟البته در این صورت اسلام زوج را در برابر این نافرمانیش بدون کیفر نمی گذارد بلکه حکم اسلام این است که شوهر نافرمان و بدرفتار باید به کیفر خویش برسد مشروط بر اینکه اِعمال این کیفر زن را در معرض خطرها و شکنجه های احتمالی مرد قرار ندهد و تحقق چنین ضمانتی هم بدین طریق است که شریعت اسلامی قاضی را به عنوان وکیل زن قرار دهد تا به دفاع و پشتیبانی از زن پرداخته و شوهرش را مجازات کند و این مجازات گاهی اوقات در کتک زدن خلاصه نمی شود بلکه به زندان و غیر آن نیز می انجامد.

آری این است برنامه اسلام در زمینه مجازات افراد متهم و جنایتکار.بنابراین اسلام قوه قضائیه و دادگستری ها و بخشهای اجرای احکام و رسیدگی به شکایات و تظلمات را موظف می سازد که هرگاه ظن غالب بر این بود که طرف مظلوم نمی تواند به تنهایی از خود به دفاع بپردازد یا اینکه در ظاهر حال توان آن را دارد منتها توانی است که به دنبال خود خطرهایی را بر جای خواهد نهاد که شاید طرف مظلوم خود نخستین کسی باشد که به آتش آنها بسوزد باید در جهت رفع این مشکل از هیچ تلاشی فروگذار نکنند.

آیا در مشروعیت تنبیه بدنی اشکالی وجود دارد؟

بعضیها بزرگ و عجیب می شمارند اینکه قرآن حق کتک زدن هسر ناشزه را به مرد ارزانی داده گرچه نیز این حق در مرتبه سوم یعنی بعد از طی مرحله ارشاد و اندرز و مرحله جدایی در بستر خواب قرار گرفته باشد.و چه بسا کینه توازن از همنی حقی که قرآن به مرد عطا نموده تکیه گاهی در جهت هتک حرمت اسلام و موضع آن در برابر زن اتخاذ می کنند.حالا ببینیم صورت واقعی مساله چگونه است؟

پیش از هر چیز باید دانست که هرگاه موجبات کیفر کتک زنی برای هریک از زوجین به میان آمد شریعت اسلامی هر دوی آنها را به این کیفر محکوم خواهد کرد و تنها زن را بدان محکوم نمی کند.اما چیزی که هست اینکه شریعت اسلامی در نحوه اجرای آن میان زوجین تفاوت گذاشته است یعنی در عین اینکه اعمال این کیفر زن را توأم با شرایط و محدودیتهای آن در اختیار مرد گذاشته اعمال کیفر زوج را نیز همراه با شرایط آن فقط به قاضی که وکیل زن است واگذار نموده است و این خود به همان علت است که پیشتر توضیح دادیم.

پس در بین زن و مرد نسبت به محکوم شدن به مجازات کتک زنی در صورت وجود موجبات آن برابری دقیقی هست و تفاوتی که وجود دارد تنها مربوط به راهکارهای است که در جهت ایجاد مساوات و برابری در بین آنها اتخاذ می شود.حال که برای همه ما واضح و آشکار گردید که تشریع مجازات زن و مرد در قوانین به این دلیل است که هر کدام از آنان هر از چندگاهی موجبات آن یعنی تخلفات و جنایتها را مرتکب می شوند دیگر در این مجازات چه اشکالی وجود دارد؟ آیا می تون در سراسر  دنیا جوامعی را سراغ داشت که در کنار زندانهای ویژه مردان زندانهای ویژه زنان در آنها وجود نداشته باشد؟بلکه آیا در سراسر رنیا کشورهایی وجود دارند که قوانین خود ر در خصوص کیفرهایی وضع کنند که تنها مربوط به مردان باشد و زنان از آنها دور باشند؟در حالی که پیداست که یکایک مردان و زنان موجبات این کیفرها را مرتکب می شوند؟

از آن پس باید دانست که مجازات کتک زنی خواه در مورد مرد صورت بگیرد یا زن به شخصیت و انسانیت هیچکدام از زن و مرد لطمه نخواهد زد.بلکه این کیفر به خاطر تخلف و انحراف منفوری است که به انسانیت زوج بدرفتار یا زن ناشزه و نافرمان لطمه خواهد زد.

بنگر که چگونه قرآن ابتدا شوهر را فرمان می دهد که از راه نصح و ارشاد با شخصیت زن به گفتگو بنشیند که این برترین روش انسانی در زمینه رفع مشکلات موجود در بین طرفین درگیر به شمار می آید.سپس در مرحله دوم او را فرمان می دهد که در صورت عدم تاثیر نصح و ارشاد نسانیت همسرش را از طرق جدایی در بستر خواب که یک نوع جدایی بی نظیر و بیش از آنکه به خشونت شباهت داشته باشد به شوخی و مزاح شباهت دارد تحریک کند.البته در غیر این صورت باید سایر روابط و گفتگوهای آنها همچنان برقرار باشد.و بالاخره اگر راه حل دوم نیز در تحریک انسانیت همسر کارساز نبود و نافرمانی وی بر انسانیت شکست خورده موجود در نهادش غلبه کرد در این صورت به خاطر جلوگیری از سلطه انحراف زن و دفاع از انسانیت مقهورش نوبت به مجازات کتک زدن مناسب و خفیف می رسد.

کسی که تلاش بر این دارد تا علیه این سه مرحله تدریجی در زمینه حل و فصل نشوز و نافرمانی و انحراف اخلاقی که گاهی زن بدان در می غلتد و گاهی مرد زبان به انتقاد بگشاید باید وضعیتی را که قرآن به حل و فصل آن پرداخته پیش از آنکه آن را مودر نقد قهرآمیز و شتابزده قرار دهد با کلیه ابعاد آن به ذهن بسپارد.

وضعیتی که قرآن این مرحله تدریجی را در جهت حل و فصل آن ترسیم نموده به قرار زیر است:

اول:وضعیت زنی است که در مقابل برنامه های همیاری لازم انسانی با شوهرش که تنها به وسیله اندرز و اطاعت متقابل شکل می گیرد دست به تمرد و سرپیچی زند.از این رو این موضع موضعگیری زنی نیست که زیر یوغ ستم و خشونت شوهرش مقهور شده و بدینوسیله در دفاع از کرامت و شخصیت خویش به تمرد و سرپیچی متوسل شده باشد.

دوم:وضعیت زنی است که علاوه بر سرکشی و تمرد خود راه گفتگو و اندرز متقابل را نیز لگدکوب می کند سپس با وجود ادامه دادن شوهر به گفتگو و تمرکز در نقطه ارشاد و نصیحت زن همچنان از موضع متمردانه اش دست بردار نیست.

سوم:وضعیت زنی است که پس از توسل شوهرش به انگیزه عاطفی و کمک گیری از جهش غریزه و رفتار مهرآمیزش با او در روز و جدایی در بستر خواب در شب همچنان بر تمرد خود در برابر مبان تعادن و همیاری با شوهرش پفشاری می کند.

همین وضعیت حاصل از اوجگیری تمرد زن است که قرآن با بهره گیری از کتک زدن مناسب و بیم آور اجازه حل و فصل آن را به شوهر داده است.آیا در این حل و فصل قرآنی چیزی به چشم می خورد که مایه جریحه دار شدن کرامت زن و هتک انسانیت او باشد یا در نقطه مقابل این راه حل قرآنی از کرامت و شخصیت زن به دفاع پرداخته و با انحراف نابخردانه ای بر سر شخصیت زن ریخته رویارویی می کند؟با اینکه این یک مجازات متعادل است که در صورت وجود این انحراف و سرباز زدن از راه حلهای اصلاحی اول و دوم هر کدام از زن و مرد را در بر می گیرد دیگر با صرفنظر از جهتی که ایجاب می کند باید هر یک از زن و مرد را در بر می گیرد دیگر با صرفنظر از جهتی که ایجاب می کند باید هر یک از زن و مرد به این مجازات محکوم شوند.

اینکه ببینیم در رابطه با مشکل کتک زدن در غرب چه خبر است یعنی در آنجا که انحراف و خشونت از شخص کتک زن صورت می گیرد و شخصیت زنی که مورد خشونت و شکنجه است لطمه می خورد؟

در دین و آیین ما آنچه که در وجود زن مورد مجازات و کیفر می باشد عبارت از سرپیچی و تمردی است که مدت آن طول کشیده است و به همین جهت است که چنین انحرافی و خانواده های مسلمان کمتر اتفاق می افتد.و اما در غرب آنچه که در وجود زن مورد کیفر می باشد عبارت از انسانیت به ودیعت نهاده شده اوست که خواهان چیزی بیش از حق خود نیست.از این رو بلایی است رو به وخامت و گسترش.در این خصوص مجدداً یادآور می شوم که بر اساس یک گزارش از آمریکا در هر دوازده ثانیه زنی از سوی شوهرش یا رفیقش به باد کتک گرفته شده و حتی گاهی اوقات به درجه درهم ریختن اعضا یا قتلش نیز منجر می شود.

ایمان زن مسلمانی که در یک خانواده مسلمان با شوهرش  شریک زندگی است بدو اجازه نخواهد داد که اصلاً پایش به نشوز و نافرمانی بلغزد و چنانچه به حکم انگیزه بی فکری یا هیجان روانی عارض به لغزش هم بیفتد در همان راه حل اصلاحی نخست بلافاصله از لغزشش پشیمان می شود و از خدا طلب مغفرت می کند و التزام وی به آموزه های دینی  هیچگاه بدو اجازه نخواهد داد که تا مرحله سوم به لغزش خود تداوم بخشد.

مرد مسلمان هم که با همسر مسلمانش می زید هیچگاه در برخورد و رفتار با همسرش دست به اسائه ادب و ضرب و شتم نخواهد زد ولو آنکه از همسرش اشتباه یا نشوزی هم سر زند.

خلاصه آنکه التزام واقعی به دین اسلام در نزد هر کدام از زوجین دریچه اطمینانی در مقابل تعدی و تجاوز به حق دیگری شکل می دهد گرچه نیز هریک از آنها گاهی از مرز آداب زناشویی فراتر رود.

خانواده های مسلمان در کشورهای اسلامی بهترین گواه بر این مدعای ما هستند اما دیگر خانواده ها باید گناه انحرافشان را به حساب خود بگذارند.یکی ا موارد شگفتی که همگان از آن اطلاع دارند این است کسانی که از راه انتقاد از اسلام و ایجاد رخنه در آیه نشوزی که مشتمل بر حق کتک زنی برای مرد است به غیرت خوردن بر زن و حقوقش تظاهر می کنند همانها هستند که پیش از همه به شکنجه همسرانشان می پردازند و بیش از سایرین آنها را به باد کتک می گیرند.نامهای بسیاری و دانستانهای غم انگیزی در خاطرم هست لیکن خداوند چ.شیدن عیب دیگران را فرمان داده است.

ادامه دارد ….

برگرفته از : کتاب:

زن در میان شفافیت شریعت الهی و تیرگی فرهنگ غرب

مؤلف: دکتر سعید رمضان بوطی

مترجم: عمر قادری

تابش...
ما را در سایت تابش دنبال می کنید

برچسب : حقوق زن در,حقوق زن در قران,حقوق زن در طلاق,حقوق زن در مسیحیت,حقوق زن در جامعه,حقوق زن در ایران,حقوق زن در افغانستان,حقوق زن در خانواده,حقوق زن در ازدواج,حقوق زن در قانون اساسی, نویسنده : علی تابش xn--mgbce6b بازدید : 246 تاريخ : پنجشنبه 4 شهريور 1395 ساعت: 20:32