تلبیس ابلیس بر نمازگزاران

ساخت وبلاگ

تلبیس ابلیسفریب شیطان در نمازگزاران

دیگر وسوسه شیطان است در لباس نمازگزار، كه بعضی چند بار آن را می‌شویند، و اگر دست به آن بخورد باز می‌شویند. بعضی شستن لباس را در خانه كافی نمی‌دانند و می‌گویند: حتماً باید در رودخانه باشد بعضی هم لباس را در دلو گذاشته به شیوه یهودیان در چاه آب فرو می‌برند. اصحاب کرام(رض) چنین نکردند، ایشان هنگامیکه فارس را فتح کردند با لباس فارسیان نماز خواندند و فرش و رخت ایشان را به كار بردند. بعضی از وسواسیان چنانكه قطره‌ای آب بر لباسش بچكد تمام آن را می‌شویند و بدین سبب از نماز جماعت جا می‌مانند، بعضی هم در روز بارانی محض پرهیز از «ترشح» آب باران به مسجد نمی‌روند.

نیز از وسوسه‌های شیطانی تكرار نیت نماز و تكبیرة‌الاحرام بستن و باز شكستن است. بعضی وسواسیان هستند كه سوگند به سه طلاق می‌خورند كه این نیت آخری است! در حالی كه شریعت ما سهله و سمحه است وپیغمبر صلی الله علیه و سلم و یارانش چنین نمی‌كردند.

از ابوحازم نقل است كه وارد مسجد شد ناگهان شیطان وسوسه‌اش كرد كه وضو نداری بی‌وضو نماز می‌گزاری؟ گفت:‌[ لعین!] تو این قدر خیر خواه من نبودی!.

و چاره این وسواس آن است كه به آدم وسواسی گفته شود همین قدر كه تو به نماز برخاسته‌ای نیت است و لفظ لازم نیست، تازه آن را هم گفتی ودرست گفتی؛ اعاده برای چیست؟

از ابن عقیل نقل است كه كسی از او پرسید من چه كنم؟ وضو می‌گیرم، سپس با خود می‌اندیشم گرفته‌ام، تكبیر می‌گویم و با خود میاندیشم كه نگفته‌ام. ابن عقیل گفت: نماز بر چنین آدمی واجب نیست! چرا كه مجنون است و قلم از مجنون برداشته شده تا به عقل باز آید.

مؤلف گوید: وسوسه در نیت نماز ناشی از مسأله ندانستن و كم عقلی خواهد بود. پیداست كه اگر كسی فی المثل زیر پای عالمی محض احترام بخواهد برخیزد به لفظ نمی‌گوید كه «زیر پای این عالم محض احترام به علمش بر می‌خیزم…» بلكه همان برخاستن نیت او را نشان می‌دهد. در نماز هم قیام و نیت بلافاصله و باز هم درنفس متصور میشود و صورت وقوع خارجی می‌یابد و مادام كه نیت را فسخ نكرده اگر تكبیر را بگوید صحیح عمل كرده و چنان نیست كه لازم باشد نیت و تكبیر با هم باشد… آورده اند كه هیچ كس بیش از پیغمبر (صلی الله علیه و سلم) بر خرده بینان وسواسی سختگیر نبود، همچنین ابوبكر و عمر (رضی الله عنهم) بر حال و عاقبت وسواسیان بسیار نگران بودند.

از وسواسیان كسانی هستند كه چون نیت را درست كردند دیگر از بقیه نماز غافل اند و نماز را همان تكیبرة‌الاحرام می‌دانند و بس؛ و این فریب شیطانی است كه دخول در عبادت را از خود آن مهم‌تر وانمود می‌كند و آدم را از اصل خانه به در آن مشغول می‌دارد.

و از وسواسیان كسانی هستند كه در اواخر ركعت به جماعت می‌رسند و وقت خود را به «استفتاح و استعاذه» تلف می‌كنند تا امام به ركوع می‌رود و در وسط ركوع با عجله تكیبر گفته به نماز ملحق میشوند، حال آنكه بعضی علما قرائت را بر مأموم لازم شمرده اند ولی «استفتاح و استعاذه» سنت است و مستحب، بدین گونه احتیاط در آن است كه در چنین موردی از «استفتاح» كه سنت است بگذرد و حین قدری از قرائت [ كه در نظر بعضی بر مأموم واجب است] به نماز ملحق گردد واین نكته‌ای است كه شیخ ابوبكر دینوری به مؤلف كتاب – هنگامی كه نوجوان بود – تذكر داد.

نمازبرخی عبادت پیشگان را هم شیطان از این راه فریفته كه به سبب بعضی وسوسه‌ها سنتها را به جای نمی‌آورند، مثلا به صف اول نمی‌روند و می‌گویند اصل بر این است كه دل نزدیک باشد، و در نماز دست روی دست نمی‌گذارند به این عنوان كه نمی‌خواهم خشوعی از خویش بنمایانم كه در دل ندارم. كه این دو سنت از بعضی صالحان بزرگ روایت است، مثلاً از قول پیغمبر (صلی الله علیه و سلم) «بهترین صفهای مردان اولین آنهاست و بدترین آخرین آنها»، و نیز آورده اند كه ابن مسعود  نماز می‌خواند دست چپ را بر روی دست راست گذارده بود، پیغمبر r(صلی الله علیه و سلم) بر او گذشت و دست راستش را بر چپش گذاشت.

و شیطان بعضی نمازگزاران را از راه زیاده روی در غلیظ ادا كردن حروف از مخارج می‌فریبد، و چنان «الحمد» و «مغضوب» پر سر وصدا و مكرری راه می‌اندازند كه از آیین نماز بیرون می‌رود و به سبب تكلف در تحقق مخرج از تدبر و فهم معنی باز می‌مانند.

روایت است كه كسی بر انس بن مالک  وارد شد و او نماز سبک مثل نماز مسافر می‌خواند، آن شخص پرسید:‌ خدایت بیامرزاد، آیا این همان نماز واجب است كه پیغمبر(صلی الله علیه و سلم) می‌خواند یا نماز مستحبی به جای آوردی؟ انس گفت: این همان نماز واجب است كه رسول الله (صلی الله علیه و سلم)می‌خواند، و حضرت می‌فرمود: «بر خود سخت نگیرید كه خدا بر شما سخن می‌گیرد، كه [ پیش از شما]‌ عده‌ای بر خود سخت گرفتند و خدا بر ایشان سخت گرفت كه این راهبان دیر و صومعه نشینان بقایای آنان هستند…». و نیز روایت است كه عثمان بن ابی العاص به پیغمبر (صلی الله علیه و سلم)عرض كرد: ‌«شیطان میان من و نماز من حایل می‌شود و در قرائت مرا به اشتباه میاندازد». حضرت فرمود: «آن شیطانی است به نام خنزب، هر گاه احساس كردی كه وسوسه ات می‌نماید، از او سه بار به خدا پناه ببر و به سمت چپ آب دهان بینداز». عثمان گوید: این كار را كردم و خدا آن وسوسه را از من دور كرد.

شیطان بسیاری از عبادت پیشگان جاهل را می‌فریبد و می‌پندارد كه عبادت همین قیام و قعود است و بس؛ و بر این عادت خود نادانسته ادامه می‌دهند، مثلا هنوز تشهدشان را تمام نكرده چون امام سلام می‌دهد اینها هم سلام می‌دهند و از نماز خارج می‌شوند حال آنكه از تشهدشان قدری باقی مانده وتشهد امام از اینان كفایت نمی‌كند.

روزی بر یكی از عبادت پیشگان وارد شدم، داشت نماز مستحبیه (در روز) با صدای بلند می‌خواند، گفتم: جهر در نماز روز مكروه است، گفت: دارم این جوری خواب را از خود می‌رانم،… گفتم: سنت به سبب خواب آلودگی تو ترک نمی‌شود، وانگهی هر زمان خوابت می‌آید بخواب كه نفس تو را هم بر تو حقی است. و از پیغمبر (صلی الله علیه و سلم)روایت داریم كه هر كس نماز روز را به جهر بخواند با پشگل بزنیدش!

شیطان بعضی عبادت پیشگان را بدین گونه فریفته كه نماز شب زیاد می‌خوانند و از شب زنده داری و نیز ادای نماز مستحب روز بیش از ادای فرایض شادمانند، شب بیدار می‌مانند و سپیده كه می‌زند خوابشان می‌برد و نماز صبح‌شان قضا می‌شود! یا به نماز جماعت صبح نمی‌رسند، یا روز خرد و خسته و خواب آلوده‌اند ونمی‌توانند برای عائله‌شان كسب روزی نمایند.

عباد پیشه پیری به نام حسین قزوینی را دیدم كه در جامع منصور (بغداد) زیاد قدم می‌زد، سبب پرسیدم. گفت: ‌برای آنكه چرتم نگیرد! اما شرع این را نخواسته، و پیغمبر (صلی الله علیه و سلم)فرماید: «نفس تو را هم بر تو حقی است هم شب برای عبادت برخیز و هم بخواب»، و جای دیگر فرمود: «بر شماست یک قربانی متوسط، هر كس دراین دین بر خود سخت بگیرد، آن سختگیری مغلوبش می‌كند». و نیز آورده اند كه پیغمبر (صلی الله علیه و سلم)وارد مسجد شد و ملاحظه كرد كه طنابی بین دو ستون بسته اند، پرسید این چیست؟ گفتند: از آنِ زینب است كه به نماز دراز می‌ایستد و هر گاه خسته می‌شود یا سست می‌گردد دست به این می‌گیرد. فرمود: این طناب را باز كنید، و فرمود: «هر یک از شما با نشاط نماز بخواند، هر گاه سست و خسته شد بنشیند» (یعنی برای نماز مستحب لازم نیست كسی خود را شكنجه بدهد). و از عایشه  روایت است كه حضرت فرمود: «‌وقتی كسی از شما را چرت گرفت، بخوابد تا خوابش بپرد، زیرا كه بسا اگر به حال چرت نماز بخواند به جای آنكه خودش را دعا كند به خود دشنام بدهد!». (این حدیث را بخاری و مسلم هردو روایت نموده اند و حدیث قبلی را تنها بخاری نموده است)…

شیطان بعضی شب زنده دارای را هم بدین گونه می‌فریبد كه شب بیداری خود را برای مردم حكایت می‌كند، مثلا به این صورت كه میگویند: ‌فلان مؤذن به هنگام اذان گفت! تا بدانند در آن موقع بیدار بوده؛ كه اگر ریایی هم به خرج نداده باشد دست كم ثواب خود را كم كرده زیرا عملش را از «دیوان سرّ» به «دیوان علانیه» نقل می‌دهند.

ابلیس بعضی‌ها را چنین فریفته كه در مساجد برای عبادت مستحب تنها می‌مانند تا بدین گونه خود را به مردم بشناسانند. از پیغمبر (صلی الله علیه و سلم)نقل است كه «بهترین نماز مرد آن است كه در خانه خود بخواند الا نماز فرض». (این حدیث را بخاری و مسلم هردو آورده اند). و آورده اند كه عامر بن قیس اكراه داشت از آنكه او را در مسجد در حال نماز مستحبی خواندن ببینند حال آنكه درمنزل روزی هزار ركعت نماز می‌گزارد، و ابن ابی لیلی هرگاه مشغول نماز می‌بود و كسی بر او وارد می‌شد، او [به عنوان استراحت] دراز می‌كشید.

بعضی عابدان را شیطان چنین فریفته كه میان مردم به گریه تظاهر می‌كنند. البته ممكن است كسی واقعاً ‌نتواند خود را نگاه دارد اما اگر از كسی كه می‌تواند خودداری كند دیده شود در معرض ریاست. از ابووائل نقل است كه در خانه حین نماز آهسته می‌گریست اما اگر دنیا را به وی می‌دانند در حضور كسی آن كار را نمی‌كرد. از ایوب سختیانی نقل است كه هر گاه گریه بر او غلبه می‌نمود از میان جمع بر می‌خاست.

شیطان بر بعضی از عبادت پیشگان امر را چنین مشتبه كرده كه شب و روز نماز می‌خوانند اما در اصلاح یک عیب نهان یا درست كردن راه معیشت خود نظری نمی‌كنند، حال آنكه رعایت اینها از مستحبات فراوان اولی تر است.

شیطان قاریان قرآن را با تند خوانی می‌فریبد كه شایسته نیست، و اینكه از بعضی گذشتگان نقل است كه درهر روز یا در یک ركعت قرآن تلاوت می‌كرده اند نادر است. و هر كه بر این كار مداومت نماید اگر چه خلافی نكرده اما اگر ترتیل كند و آرام و با تأنی بخواند در نظر علما خوشتر است چنانكه از پیغمبر r(صلی الله علیه و سلم)روایت كرده اند: «هر كس در كمتر از سه روز قرآنی بخواند آن را نمی‌فهمد».

و نیز شیطان بعضی قاریان را می‌فریبد كه شبها بر مناره صدا در صدا بیندازند و به آواز قرآن بخوانند این كار گذشته از مردم آزاری و خواب دیگران را گرفتن در معرض ریا هم هست، برخی هم قرآن خواندنشان را برای موقع اذان و هنگامی كه مردم به مسجد می‌آیند می‌گذارند كه ببینندشان.

مؤلف گوید: از چیزهای عجیب كه دیدم اینكه امام جماعتی بعد از نماز صبح، معوذّتین (دو سوره‌آخر قرآن) را خواند وسپس دعای ختم قرآن را خواند تا بپندارند یا بدانند قرآن ختم كرده است. حال آنكه روش پیشینیان این نبود، آنان عبادات خویش را نهفته می‌داشتند. مثلا ربیع بن خیثم اعمالش همه پنهانی بود واگر كسی وارد می‌شد و او مشغول قرائت بود پارچه‌ای روی قرآن می‌افكند و آن را می‌پوشانید و و همچنین احمد بن حنبل قرآن زیاد می‌خواند اما معلوم نمی‌شد كی ختم كرده است.

برگرفته از کتاب تلبیس ابلیس 

نوشته : علامه ابوالفرج ابن جوزی(رحمه الله)

ترجمه: عليرضا ذكاوتی قراگزلو

تلخیص : تابش

- - , .

تابش...
ما را در سایت تابش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی تابش xn--mgbce6b بازدید : 216 تاريخ : پنجشنبه 22 بهمن 1394 ساعت: 17:02